همانا: عشق
آغاز است و پایان است
دیده پر ابر است و
باران زاست
بارانم نمی آید
روح و جانم
در تب لیلاست
جانانم نمی آید
شور عشقی
در دلم پیداست
دلدارم نمی آ ید
دل به خلوت رفته و
شیداست
درمانم نمی آید
ولیکن ،هان:
غلط گفتم که
بارانم نمی آید
غلط دیدم که
جانانم نمی آید
دلم دلدار من گشته
و شور عشق
درمانم
غلط دیدم که
دلدارم نمی آید
غلط گفتم
که در مانم نمی آید
ندانستم
که ابر دیده
باران است
و جانم
جان جانان است
ندانستم که شور دل
همان
دلدار و سامان است
نفهمیدم
که خلوت در دلم
درمان درمان است
بسی ، آری:
غلط گفتم
غلط دیدم
غلط فهمیدم و
اما ندانستم که:
دانستم
غلط گفتیم
غلط دیدیم
نفهمیدیم
ندانستیم
همانا:
عشق
باران است و
جانان است
که عشق،
دردی کش جان است
که آری، عشق
خود، ناخوانده
مهمان است
و عشق
بی درد و
درمان است
آری:
عشق
دلدار است و درمان است
عشق،
آغاز پایان است
همانا:
عشق
آغاز است و
پایان است
صراط مستقیم ،
عشق است
صراط مستقیم عشق،
بر هر درد،
درمان است
و باری
عشق حا میم گشت و
حا میم ، خود
همان
تنزیل فرقان است
و
عشق
انجیل و قرآن است
که ایزد
عشق بود و
عشق ،
موسا گشت و
عیسا و محمد،
روشنا
منجی دوران است
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
26/3/90