عاشقان امشب کجایید
*****
باز امشب، در هوایت*
*جامه ای روشن بپوشم
پا ،به ساحل ها گذارم*
دل ،به دریا ها فروشم*
باز امشب، پرده ها را*
از در و پیکر بگیرم*
*جملگی دروازه ها را
*با زر و زیور بپوشم
*باز امشب" پا به پای" ات
جام زرینی بچینم*
*سکه ریزم، زیر پایت
*فرش ایرانی بپوشم
*باز امشب، "سر سرای" ات
چلچراغانی بگیرم*
بامها و کوچه هارا*
*طاق نورانی بپوشم
*باز امشب، شمع و گلدان
بر سر راهت گذارم*
*بلبلان مستانه خوانند
*در "نی و نای" ام خروشم
باز امشب، ماه شب را*
از دل ظلمت بگیرم*
*پیش روی "ماه ماه" ات
*جامه ای کهتر بپوشم
باز امشب، از لبانت*
باده و ساغر بگیرم*
*چشم د ر چشمت گذارم
جرعه ای مهتر بنوشم*
باز امشب ،قدسیان را*
پرده های شرم گیرم*
در سرای "مریم عشق"*
جام وحیانی بنوشم*
باز امشب، حوریان را*
چتر گل از شاخه چینم*
جام گل بر سر گذارم*
عطر روحانی بنوشم*
*عاشقان،
امشب کجایید
روشنا آمد،
بیایید*
*جامهای عشق گیرید
*مطرب و ساقی،
*به هو شم
*****
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
27/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir*
http://rroshana.mihanblog.com*
دلبرا،
روح من و روح تو،
از یک باده مست است
****
روشنک نوری،*
ز چشمت،
سوی قلبم،
چشمه ای شد
چشمه در*
صحرای دل،
جوشید و ابر و
قطره ای شد
قطره از چشمان من،*
بارید و دشت و
بیشه ای شد
قلبم*
اندر بیشه سرگردان و،
عاشق پیشه ای شد
قلب عاشق پیشه ام،*
مجنون و
"جام" اش،
شیشه ای شد
شیشه شد قلب من و،*
قهر تو،
سنگ و تیشه ای شد
قهر کم کن نازنین،*
قلبم بخون آغشته گشته
از" بر" و" پیش "م نرو،*
غم بر دل من، ریشه ای شد
*صافی قلب مرا،
لیلی،
چرا پرریشه کردی!
*من که "مجنون" ات شدم،
عشقت، مرا اندیشه ای شد
لیلی زیبای من،*
"مهر" ات به قلبم لانه کرده
شمعک شیدای من،*
قلبم، تو را پروانه ای شد
این دل دیوانه ام،*
هر دم، تمنای تو دارد
چشم تو ساقی شد و،*
لبها، مرا پیمانه ای شد
ثروت و سر مایه ام،*
شور تو را، در "مایه" دارد
مایه سودای من،*
قلبم، ترا بازیچه ای شد
*سایه روح من و
همسایه قلب منی تو
همنفس با قلب من،*
روحت مرا، همپاله ای شد
دلبرا،*
روح من و روح تو،
از یک باده مست است
*باده چشم تو، اندر چشم من،
پیمانه ای شد
مستم از همپالگی،*
از تربت کوی تو مستم
روز و شب، "فکر تو" ام*
میدان گشت و
کوچه ای شد
*دست اندر دست تو
در کوچه ها گشتیم و گشتم
*"گیسو" ات رامشگر و،
هر دم، "رخ "ام را
بوسه ای شد
*بوسه بر لبها بنه
ای ساقی جان و تن من
*کان سلیمانم تویی،
عشق"ات ،مرا قالیچه ای شد"
*ساقی کوثر نگر،
کز چشمه زمزم دمادم
*عشق ، آگاهی شد و
خود، راضی و
مرضیه ای شد
قصه "گویاتر" شنو،*
ای دلبر فرزانه من
*از ازل "عشق" بوده ایم،
"عشق"،
عاشق و معشوقه ای شد
***
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
26/4/90
ساقی و پیمانه ها ،
هی،
باده ای جانانه دارد
*****
*ساقی میخانه دل،
*باده ای
دردانه دارد
*شاهد شیرین عذارم،
*حالتی
مستانه دارد
*"پرتو"ی شمع وجودش،
*عقل و دل،
پروانه دارد
*نفخه های گرم مهرش،
*روح و جان،
فرزانه دارد
*"نرگس مست" اش
چو خندد،
*دل ، به دنیا ،
دل نبندد
*نغمه های "دل نشین" اش
*قصه و افسانه دارد
*مستی و می،
مطرب و نی،
*سا قی و پیمانه ها،
هی،
*باده ای جانانه دارد
*شربت و می ،
بر لبانش
*ساغر و نی ،
در زبانش
*عشوه ها،
صاحبقرانش
*عاقلان، دیوانه دارد
*زاهدا،
سجاده تا کی!
*عاقلا،
هی ناله و نی
*ای شه و
سلطان و هم کی
*عقلتان، دندانه دارد
*ای حواریون عیسا
*ای امام ،
خاخام و ترسا
*والی مسجد ،کلیسا
*دین فروش،
کفرانه دارد
*ای فقیه ، ای آیت الله
*مجتهد ، ای پاپ دانا
*روشنا آمد، بدانید،
*روشنا، پیمانه دارد
*نی حلال و
نی "حرام" اید
*نی ز شاه و
نی "غلام" اید
*نی زمین و
نی "زمان" اید
*جهل هم،
تازانه دارد
*دست از ادیان
بشویید
*عیسی و احمد ،
نگویید
*کان حکیم عشق و
رحمت
*روشنا در سینه دارد
*روشنا،
" نور بهشت" است
*شاهد
" لوح سرشت" است
*کاتب
"سر انالحق"
*قبله ای،
فرزانه دارد
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
*پیامبر عشق و آگاهی
25/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir
http://rroshanaa.mihanblog.com
آری: آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند
*****
عشق یک دم با دلت*
دزدانه خلوت میکند*
*قلب، عاشق گشته و
با* عشق وصلت میکند
*نفس، آدم گشته و ، خود
ترک شهوت میکند*
*عقل غافل، در پی اش
*هی خاک بر سر میکند
*عشق پنهانی به جانت
آب کوثر میکند*
زاهدان در پیش چشمت*
خوار و ابتر میکند*
*عقل را از خاک شسته
قدسی و تر میکند*
*آنچه غیر از عشق دانی
از سرت در میکند*
*اسم اعظم گشته ،از بتخانه
هجرت میکند*
*در جوار روح قدسی
تاج بر سر میکند*
*موسی و عیسی و احمد
نام دیگر میکند*
*روشنا از بام قدسی
ذکر برتر میکند*
*آری : آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند*
*آنچه غیر از عشق باشد
از دلت هجرت کند*
*ساقی و پیمانه گردد
عقل در حیرت کند*
مطرب میخانه گردد*
کلبه بی محنت کند*
*آری: آری: عشق آمد
عقل، لایعقل کند*
*آتشی در سر بریزد
آن دلت منقل کند*
*شعله اش در جان بگیرد
در تنت ول ول کند*
جملگی آفاق عالم*
*در پی ات هل هل کند
*آری: آری: عشق آمد
روح از تن در کند*
*یکدمی خلوت نشیند
غصه از سر در کند*
پادشاه ملک گردد*
*تاج قدسی سر کند
*ناکسان ملک و دین را
جملگی پرپر کند*
*آری: آری: عشق آرید
درد و غم را پر کنید*
*عشق آرید کینه ها را
از دل خود در کنید*
*جامهای عشق گیرید
*عقل را، خود تر کنید
*عقل را در عشق شویید
سوی حق پر پر کنید*
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
22/4/90
***
http://rroshanaa.persianblg.ir
ای گاه من ، ای گاه من
ای قبله آگاه من
****
ای ماه من ،ای ماه من،*
ای ماه اندر چاه من*
ای راه من ،ای راه من،*
ای همره و همراه من*
ای جاه من، ای جاه من*
ای جاه خوش درگاه من*
ای گاه من ،ای گاه من ،*
ای قبله آگاه من*
ماهم تویی، راهم تویی*
خورشید همراهم تویی*
جاهم تویی، گاهم تویی*
جبریل آگاهم تویی*
ای طور من ،ای صور من*
ای دولت منصور من*
ای مهر من ،ای نور من*
ای ساقی پرنور من*
ای عشق من، ای حور من*
ای شربت انگور من*
ای سور من، ای شور من*
ای کاتب و منشور من*
شورم تویی، سورم تویی*
منصور و میسورم تویی*
حورم تویی ،نورم تویی*
دستار و زنورم تویی*
ای دام من ، ای رام من*
ای ساقی هر شام من*
ای لام من، ای کام من*
ای مطرب خوش نام من*
ای جان من، ای جان من*
ای جان و ای جانان من*
ای نان من ،ای خوان من*
ای دانه و انبان من*
روحم تویی، جانم تویی*
انجیل و فرمانم تویی*
نانم تویی، دانم تویی*
مرغ سلیمانم تویی*
جانان من ، سلمان من*
ای لوح ده فرمان من*
ای عشق من، فرقان من*
ای اوحی قرآن من*
"طاسین" من ، ای "میم" من*
ای چشمه تسنیم من*
ای "حا"ی من ای "میم" من*
ای قبله تسلیم من*
ای مهر من، ای دین من*
ای مرسل آیین من*
ای "یا"ی من، ای "سین" من*
ای روشنا ،"یا سین" من*
"یا" یم تویی، "سین "م تویی*
اطوار "سینین" م تویی*
مهرم تویی ، دینم تویی*
اسلام و آیینم تویی*
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
20/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir
http://rroshanaa.mihanblog.com