آری: آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند
*****
عشق یک دم با دلت*
دزدانه خلوت میکند*
*قلب، عاشق گشته و
با* عشق وصلت میکند
*نفس، آدم گشته و ، خود
ترک شهوت میکند*
*عقل غافل، در پی اش
*هی خاک بر سر میکند
*عشق پنهانی به جانت
آب کوثر میکند*
زاهدان در پیش چشمت*
خوار و ابتر میکند*
*عقل را از خاک شسته
قدسی و تر میکند*
*آنچه غیر از عشق دانی
از سرت در میکند*
*اسم اعظم گشته ،از بتخانه
هجرت میکند*
*در جوار روح قدسی
تاج بر سر میکند*
*موسی و عیسی و احمد
نام دیگر میکند*
*روشنا از بام قدسی
ذکر برتر میکند*
*آری : آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند*
*آنچه غیر از عشق باشد
از دلت هجرت کند*
*ساقی و پیمانه گردد
عقل در حیرت کند*
مطرب میخانه گردد*
کلبه بی محنت کند*
*آری: آری: عشق آمد
عقل، لایعقل کند*
*آتشی در سر بریزد
آن دلت منقل کند*
*شعله اش در جان بگیرد
در تنت ول ول کند*
جملگی آفاق عالم*
*در پی ات هل هل کند
*آری: آری: عشق آمد
روح از تن در کند*
*یکدمی خلوت نشیند
غصه از سر در کند*
پادشاه ملک گردد*
*تاج قدسی سر کند
*ناکسان ملک و دین را
جملگی پرپر کند*
*آری: آری: عشق آرید
درد و غم را پر کنید*
*عشق آرید کینه ها را
از دل خود در کنید*
*جامهای عشق گیرید
*عقل را، خود تر کنید
*عقل را در عشق شویید
سوی حق پر پر کنید*
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
22/4/90
***
http://rroshanaa.persianblg.ir