(به عالم باقی-عشق- متولد شده ای)
( یحیا سلام)
(یا سین)
(یس)
××××
(عشق بر خود هیبت آدم زده)
***
انبیاء خود،
چشم و گوش اند و تن اند
در نفسها شان،
رقیق و روشن اند
چشم و گوش انبیاء را،
...
ره زنید
در هوای کبریایی،
پر زنید
آن نفسهاشان ،
نفسهای شماست
حق" یحول بین مرد و قلبهاست"
هان :
"ولی حق "
نفسهای شماست
گر شناسی "نفس" را ،
" خود " کبریاست
آن "نفس"،
گر از تو گیرد، آن نگار
نی تن و نی عقل و ،
نی قلبت شمار
آن" نفس"
از روز اول زنده است
لم یلد یولد، هم او
پاینده است
گر که خود را
آن" نفس" بینی به جد
لم یکن له" گو یی و"
کفواً احد""
بی شریک و بی بدیل و
"دم " تویی
غیر "دم" را وا بنه
"آدم" تویی
آدمی عشق است،
یکدم ره بزن
یک سری بر کلبه آدم بزن
آدمی ، هان :
در عدن بنشسته است
آگه از خویش
در عدم بنشسته است
آگهی شو
تا ببینی آن عدم
چون عدم گردی
ببینی زیر و بم
زیر و بم" در آن "عدم""
عشق" آمده"
"عشق" بر خود
هیبت" آدم " زده
آدمی عشق است
اندر هست و نیست
عشق شو، ای نازنین
گیری تو بیست
بیست گیری
کاتب حق میشوی
بر همه انوار
ملحق می شوی
جلوه های ملک
نور اند ،جان من
جملگی خود جلوه اند،
جانان من
جلوه ها کی اصل باشند
ای رفیق
اصل خواهی
"عشق جو در منجنیق"
منجنیق عشق
"حا میم" است و بس
آخرین تکوین
"یا سین" است و بس
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
30/11/89
***
(یس) شده ای..(8)...روشنا
********
"یس"
آری:
تکوین به
یحیا(ی) را،
سلام(س)
می شوی.
همانا:
حی به یقین(ی)،
یقین(ی) به حی،
حق الیقین(ی)،
را
سلام(س)،
میگویی و میشنوی.
"یا سین"
حال یقین(ی)
و
سلام (س)تو به
"حی" شدن
همانا:
"یحیا"(ی)
شدن
است.
آری:
"آل یاسین "
شده ای.
از جمله
"مرسلین"
شده ای.
***
در حال و به حال
بحق رسیده ای .
برای اولین بار،
حال غیر فانی را
حال یقین را،
حق الیقین را ،
رب رضی را،
لبیک گفته ای.و
در حال،
کتاب مکنون و محفوظ ،
در دست توست.
در توست.
حال توست.
تو هستی.
تو به این
یحیا.
همانا :
نفس آگاه به
"حی شدگی"
متحول شده ای .
""یحیا""
شده ای.
آری :(ی)،
را
سلام
(س)،
گفته و شنیده ای.
همانا:
به حال یقین
آری: (ی)
وارد شده ای.
از حقیقت خودت
یقین(ی) یافته ای.
حالی که در آن ،
تایید و سلام(س) روح القدس( عقل قدوس) را
به
یقین(ی) ،
دریافت میکنی.
آری:
به حال حی و باقی وارد شده ای.
به عالم باقی،
متولد شده ای.
یحیا
آری:
"ی"
شده ای.
بقا و سلامت(س)، را
در این تولد،
سلام(س) می شنوی.
از حال فانی رخت بر بسته ای.
عالم ملک و تعینات و
تعلقات زود گذر را موت شده ای.
ملکوت باقی و پاک و سالم(س)
در این موت شدگی،
تو را سلام(س) می گویند.
به حالی بی تردید و
آگاهی و ادراکی غیر فانی،
بر انگیخته شده ای.
" لم یلد و لم یولد " را
تکوین یافته ای.
قلب مطمئن و عقل سلیم(س) ،
همانا:
حال یقین(ی) و رب رضی ،
در این بعثت
تو را سلام(س) می دهند
آری:
عین الیقین( عقل قدوس =رب رضی=آگاهی = روح القدس)،
علم الیقین( کلمه=عیسا=پسر )،
حق الیقین ( عشق= رحمان و رحیم =ربک الحق=پدر)،
در این بعثت تو را
تسنیم (طین =ذی طو ًی =طور سینین=بلد الامین )می کنند.
و این همه خودت هستی.
آری:
پدر ، پسر، و روح القدس تو هستی.
عشق، کلمه،و آگاهی ، تو هستی.
سنم ملکوتی شده ای.
آری:
به یقین(ی)،
سالمین(س) را،
این روح و جسم حی و قیوم خود را،
این جنتین را،
نبی
میشوی.
بطور تکوینی و بحق. به خودت
به این
"یحیا"
آری:
""ی""
سلام .
آری :
" س"
میگویی.
آر ی :
"یس"
در تو تکوین یافته است.
سلامی به قامت
" شدن".
همانا:
حی شدن.
"یحیا "
آری:
"ی"
شدن.
از جمله یوقنون (ی) شده ای.
معنای
""و یحیا من حی عن بینه""
در تو تکوین یافته است.
یحیا شدنی،
با نبأ از
حقیقت قیام ، و آمدنْ
عیسا ، محمد ، موسا،
، همه انبیاء
و
خودت ،
آری:
در حالی که به این
کتاب عظیم
–همانا :
"عشق" –
در نزد عقلت .
همانا :
(حکیم)
تکوین یافته ای .
برای عقلت،
همانا: حکیم
قرآن ، شده ای.
آری:
قرآن حکیم
نزد توست.
و عقلت
همانا:
تو
بر این قرآن
یقین (ی) داری.
و بر این عشق شدگی،
حی شدگی،
یحیا (ی)
شدگی،
سلیم(س) و تسلیم(س)و
مسلمان(س)
شده ای.
آری :
تو
همانا:
حکیم قدوس،
این
یحیا (ی) را،
همانا:
خودت را،
سلام (س) ،
می گویی و می شنوی.
آری:
""یس""
در تو تکوین یافته است.
عقل سلیم و قدوس .
آری :(عسق)
که تو هستی.
به خودت ندا خواهی گفت:،
""یس. و القرآن الحکیم""
""انک لمن المرسلین""
همانا:
عقل قدسی فعال می شود .
در برگشت از این تکوین،
در حالی که خود
از همنفسی با مریم عشق
قدسی شده ای ،
از چشمه آب حیات تعمید یافته ای ،
به امر و به حسب مقام تکوینی ،
به فعلیت و نام یحیا،
مردمان را تعمید می دهی.
خبر در راه بودن عیسا را میدهی.
این یحیا،
فعلیت همان عقل سلیم در تو است.
فعلیت و تجسم روح القدس پیام آور است.
یحیای(ی) مسلمان و سلیم(س) است.
"یا"" سین"
است.
وجهی از تو است،
وجه سلیم تو،
که بر "حی شدگی" تو با بینه
تصدیق و تایید و یقین یافته است.
فعلیت عقل سلیم ،
در تسلیم به
عشق و حی شدگی تو،
و یقین تو به
تکوین به امر،
"اوحی الیک"
می باشد.
یا سین
تکوین نفس مطمئنه و یقین
و تحقق حال
" یوقنون"(ی)
در ملاقات با
سنم (س) ملکوتی
است.
تجسم حق الیقین
(ی)
و اطوار سینین
(س)
است
تکوین حال وحیانی در تو است.
یحیا
آری:
(ی)
شده ای.
بر تولد و بعثت و موت خودت،
سلام
(س)
و تسبیح(س)
میگویی و میشنوی.
آری:
یحیا (ی)
در طور سینین(س)
یحیا(ی) با بینه تکوینی ،
و تجسم سالمین(س)،
همانا:
تجسم جنتین،
در خودت شده ای.
( یس)
شده ای.
آری:
""یا سین""
حال تایید و تسلیم به حقیقتی است که .
ربک الحق
به قلبت میدهد.
حال رضا است.
رب رضی است.
این حال ،
یحیای تو میشود.
آمدن تو را از عالم ملکوت،
برای تعمید ملک
با آتش عشق،
خبر میدهد.
آ ری :
( یس)
مقام تکوین اطوار ایجابی و بی تردید در تو است.
همراه با
"قر آن حکیم"
که:
تکوین
مقام عشق شدگی ،
مقام آگاه شدگی ،
و
تنزیل عزیز الحکیم
در تو می باشد.
آری:
همراه با:
قرآن حکیم
که
برای عقل قدوس تو
قابل خواندن (قرآن) است،
و
قر آن مبین و
کتاب مبین برای مومنین
است،
به خودت می گویی:
" انک لمن المرسلین"
آری:
تو بر صراط مستقیم
عشق و آگاهی
صیر میکنی، و
از جمله رسو لانی.
آری ...
""یس و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین""
"علی صراط المستقیم التنزیل العزیز الرحیم"
پس،
به اذن رب رضی
که رضامندی حق است.
همانا:
به اذن ربک الحق،
همه انبیا را ،
در این احوال
همانا :
در این " طور سینین"
ملاقات میکنی .
خودت شده ای.
قرآن حکیم،
خودت شده ای.
مقام یقین،
خودت شده ای.
من الیوقنون ،
مقام تکوینی تو است.
علم الیقین،
عین الیقین،
حق الیقین،
"صفات تکوینی" تو است.
"مقام حی شدگی "
تو با بینه است.
"لم یلد و لم یولد "
را مصداق و تصدیق شده ای.
"یحیا"
اسم تکوینی تو شده است.
غیر از تو کسی مصیر این کلمه نیست.
تکویناً
"لم یکن له کفواً احد "
را به حق الیقین،
ملاقات می کنی.
همه اسرار خلقت
تکویناً بر تو ، نباء میشود.
صیر تکوینی همه انبیاء ،
بر تو مبین شده است.
همانا:
تجلی همه انبیا تو هستی.
آری:
تو از جمله رسولان شده ای.
همه آنانی که،
تکویناً و به علم الیقین ،
به خود گفته اند و شنیده اند،
که:
آری=بله=یس=
یقین سلام=
یحیا سلام=
"یا سین"
و به عین الیقین دیده اند که:
قرآن حکیم شده اند.
هفت مثانی شده اند.(بیان خواهد شد)
همانا: به حق الیقین
همه انبیا ء را در خود و مثانی خود دیده اند.
آری: به حق الیقین و ،
رضامندی بحق،
ندا سر داده اند.
که:
همه انبیاء شده اند.
آل انبیاء شده اند.
"آل" همه آنان که :
"یا سین"
گفته و شنیده اند،
آری:
"آل یاسین"
شده ای.
آری:
ادامه دارد......
اگر پیغام مرا دریافت کردید
خود را بخوانید و خود را بشمارید.
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
25/7/89
http://s1.picofile.com/file/7469717953/hazf3.jpg