چون یقین کردی که عشق هستی, پسر* کرده ای بر عالم غیب ات سفر* ( رهبر معظم و روشنا )

چون یقین کردی که عشق هستی, پسر*

کرده ای بر عالم غیب ات سفر*

( رهبر معظم و روشنا )

 

***

روشنا را بشنوید,

حرف رَوی*

حق دنان گشته به دنیا ,

 اخروی*

هر که در دنیا,

 نه حق را دیده است*

آخر دنیا حقیر است,

 معنوی*

آخر دنیا,

 چه دانی چون شوی*

گویم ات بی شک,

 که نان و خون شوی*

نان ات اندرجسم و تن,

هامون شوی*

خون ات اندر روح و جان,

هارون شوی*

در حریم عشق,

 چون جن و پری*

مونس دم ,

لیلی و مجنون شوی*

جان جانان است جان ات,

 نا زنین*

چون به جانان در رسی,

 مأمون شوی*

سالها ها را بوده ای,

 در نان و خون*

عاقبت در لامکان,

مأذون شوی*

حق تجلی کرده است,

در نان و خون*

نان و خون,شد اکمل و‘

آدم کنون*

این تکامل بُد

ز "قرآن کریم"*

خوانده می گردد

ز بالا, مستقیم*

آسمان پر ستاره,

بشنوی*

شرح عشق است و

کتابی معنوی*

تا کرامت زین معانی

نشنوی*

خود چه سود,

 گر  بشنوی حرف روی*

آری "قرآن کریم"ات

دنیوی*

انجمی دارد,

به نوری ره روی*

شمس و مولا و

فقیه و فلسفی*

واگذارید, روشنا

گوید خفی*

دین و دنیا هر دو

باشد زندگی*

آب دنیا,خود,

هوای اخروی*

جان من,این نان و

 خون اشرفی*

دم به دم آرد,

قوای معنوی*

هان,محیط بر

"کذب و کفر" ات بشنوی*

قلب قدیس و سلیم است,

مثنوی*

"قاف" و "قرآن مجید" ام

در ثنا*

"نون" , قلم, مایسطرون

گوید لنا*

آری این قدیس پر نور و

صفا*

نعمتی مجد است و

"نون"ی مصطفا*

معنی این "نون",

قلم را شد رسا*

دردلم بینم,

نگویم از هوا*

هان به احوال مجید ام,

کن ثنا*

شدمثانی بر حکیم ام,

روشنا*

ای پسر لب بند و

لام در کام گیر*

بی صدادر آن نفس ,

آرام گیر*

می کشد دم را

 الف لام ات همی*

از نفس,هر دم*

تو گیری مرهمی*

چون درون آید,

تو در فکر ی مدام*

چون برون آید,

تو در ذکری دوام*

آریآن "لام و الف" ,

مرئی, چو "میم" *

شد الفلامیم (الم) و

"قرآنی عظیم" *

هان الفلام (ال)

حرف تعریفِ

من است*

قاری انفاس و

تصریف تن است*

هان که من مکتوب

حالم می شوم*

حال من می گردد و

من می روم*

این زمان,

 مکتوب احوال من است*

وین زمین,

مصلوب اشکال تن است*

بهترین احوال من,

عشق است و بس*

عشق باشد,

لا زمان را دسترس*

عشق گردی,

 آگه از باقی شوی*

در بقای عشق,

آگاهی شوی*

گر تو آگاهی شوی,

"فرقان" شوی*

فارغ از

انبوه جسم و جان شوی*

از زمین و آسمان,

پران شوی*

لا مکانی را

دمی سلطان شوی*

روز "فرقان",

"لا " ز"الا"  شد رجیم*

عشق و آگاهی و

 رحمان و رحیم*

گویم اکنون با تو

"قرآن حکیم"*

خود چه دانی,

تو "الفلام" ی و "میم"*

ای پسر,

چون عشق گردی,

اُسٌ و قُص*

میشود عقل ات به عشق,

 روح القُدُس*

عشق "قر آنی عظیم",

 عقل ات حکیم*

عشق هردم  بوده,

رحمان و رحیم*

گشته روح القُدْس,

 بر عشق ات ندیم*

آیه های عشق,

"قرآن حکیم"*

آری عشق باشد,

علیٌ و بس عظیم*

شارح دم,چون

"الفلام است و میم"*

آیه های عشق,

در دل ماندنی ست*

ساقی عقل است و,

حالی خواندنی ست*

گر زبان تو,

عرب یا اعجمی ست*

عقل می خواند روان,

 عشق دیدنی ست*

آری "قر آن حکیم ",

حالیدنی ست*

با زبان یا بی زبان,

بشنیدنی ست*

چونکه "خون " تو ,

به عشق گردد عجین*

نون قلم ما یسطرون

"گردی مبین"*

آری : "قرآن حکیم",

گردد مبین*

حق یقین گردد,توگویی,

"یا و سین"(یس)*

"یا و سین" , یحیا و

"قرآن ات یقین"*

اِنَکَ هستی تو خود

از مرسلین*

صیر دیگرزین مثانی,

ذکر توست*

بی تکلم خود صبیاً,

فکر توست*

چون یقین کردی که

 عشق هستی, پسر*

کرده ای

 بر عالم غیب ات سفر*

گشته ای,

 زان صورت غایب خبر*

سینه ات مملو

 ز اعجاب بشر*

صدر تو مشروح گردد,

زان ثمر*

آن زبان ات,

 پشت دندان پر خبر*

"صاد", صدر است و صبیاً

در حضر*

قلب تو, ذی ذکر,

زبان,بی کر و فر*

چون یقین گشتی که

 عشقی در زمین*

صاد و ذی ذکر گشته ,

قلب ات, نا زنین*

صادی و

"قرآن ذی ذکر",

در جنین*

ذاکر عشقی و

هستی لوح دین*

آری قرآن ات ,

یقینی ست,

ای پسر*

در یقین,

 ذکر ات,جنینی,

پر ثمر*

گر تو, ذکری جز یقین,

داری شمار*

کی تو زان بینی,

جمال کردگار*

هر که جز ذکری یقین,

گردد سوار*

کرده است خود را

به باطل استوار*

غیر حق هر کس که,

گیرد مستشار*

کرده است خود را ,

اسیر , بی اختیار*

هان خدا "حق الیقین" است,

نازنین*

چون یقین گردی,

شوی حق را مبین*

جملگی در این مثانی,

 بیش و کم*

بود احوالی,

 ز عقل و قلب و دم*

حال گویم ,

یک مثانی دیدنی*

وان بود "قرآن فجر" و

 خواندنی*

چون شبستان میرود,

 صبح آید ات*

چون ضیاء آید,

مهستان زاید ات*

آری این "قرآن فجر"است و

 شهود*

چشم بندی و

شب ات گردد نمود*

بعد از آن در بطن شب

روشن شوی*

سایه شب می رود,

گلشن شوی*

هان که هر شب ,

خواب بینی روشنی*

گوئیا والفجر آمد,

 رهزنی*

کی تو در "قرآن فجر"

خوابیده ای*

آری:  لا "نوم و سنة"

تابیده ای*

آری:,

 این "قرآن فجر" ات,

 دیدنی ست*

رو ز تاریک است و

" بیداریدن "ی ست*

هان: تو تاریکی

 زچشمی بسته خوان*

زان همه  قدری که دانی,

رسته دان*

گوئیا , آن قدر ها یت

شد سیاه*

بعد از آن,بینی

شب قدر ات, گواه*

گو , هزارن سال و ماه

گردیده ای*

صد هزار آینده را

فهمیده ای*

شاهد "قرآن فجر" ات

گشته ای*

پشت چشم ات ,

هر چه خواهی,رشته ای,

این مثانی را شنیدی

 از "من" ات*

رو کنون بر خوان تو,

 از لوح" تن" ات*

هان نخور غم ,

گر  که,  زر دارد کسی*

تا تو یابی بر مثانی

دست رسی,

مال دنیا بهر عشق است و

زعیم*

احسن الحالی,تو

خودعشق ای , کلیم*

سِفر های این مثانی ,

باقی است*

 روشنا را بیش از این ها,

ساقی است*

***

روشنا 

سبعاً من المثانی

( قرآن کریم , مجید , حکیم , مبین , ذی ذکر , فجر,  و فرقان)

و قرآن عظیم

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

6/12/91

*Search rroshanaa on google.com

http://s1.picofile.com/file/7669856127/115.jpg

http://s1.picofile.com/file/7669856234/1152.jpg

http://s3.picofile.com/file/7669856341/1153.jpg

http://s2.picofile.com/file/7669856448/1154.jpg

http://s2.picofile.com/file/7669856555/1155.jpg

http://s1.picofile.com/file/7669856662/1156.jpg

http://s1.picofile.com/file/7669856876/1157.jpg

http://s2.picofile.com/file/7700436662/elections23.jpg

http://s5.picofile.com/file/8104273526/313_115.jpg

http://s5.picofile.com/file/8104273534/313_0115.jpg

http://s5.picofile.com/file/8104273550/313_00115.jpg

http://s5.picofile.com/file/8104273584/313_000115.jpg

http://s5.picofile.com/file/8120382818/0000_0002.jpg

http://s5.picofile.com/file/8140010276/313_0000115.jp

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s5.picofile.com/file/8171534550/313_00000115.jpg

 

 

ای عاشقان, ای عاشقان , دل ساغر و پیمانه شد ساقی زسوی آسمان , یار من دیوانه شد

ای عاشقان, ای عاشقان , دل ساغر و پیمانه شد

ساقی زسوی آسمان , یار من دیوانه شد

( رهبر معظم و روشنا )

 

***

ای عاشقان, ای عاشقان*

دل,

ساغر و پیمانه شد*

ساقی,

زسوی آسمان*

یار من دیوانه شد*

جامم ز می,

سر شار شد*

حالم ز دل,

خمار شد*

عقلم که

پر انوار بود*

خاموش و

بی اخبار شد*

قلبم ,

دمی بیدار شد*

روح القدس,

در کار شد*

دم ,

هدهدفرزانه شد*

دل,

طفل خوش تیمار شد*

دیدم,

سبک بال ام , کنون*

بی وزن و بی رنگ و

فتون*

هم عقل دارم ,

هم جنون*

آگاهم,

از هر ذو فنون*

من زنده ام,

بی نان و خون*

آگاهی ام,

عشق ام, کنون*

تن, بی تعین,

بی ستون*

بر نیست,

هستم یوقنون*

من زنده ام ,

بی خال و خط*

عشق ام , کلام ام ,

معرفت*

بر لامکان و لا زمان*

آگاه گشتم,

عاقبت*

خاکم ,عصا شد,

مار شد*

آبم,هوا شد,

بار شد*

یکدم ,

ید بیضائ من*

از جیب تن,

احضار شد*

لب بوسه زد,

برآن "ید"م*

خندان و

"چشمی,تر"بدم*

پروانه ای,

گویی عدم*

گردید اندر قلب و "دم"*

جان با دلم شد,

هم قفس*

هی بال زدهر"دم",

نفس*

بگرفت زعیسایم ,

هوس*

تا صاف کرد,

تن راز خس*

من با که گویم,

جان شدم*

خود,

شاهدجانان شدم*

موساو طور و

روشنا*

من لوح ده فرمان شدم*

عیسای خون و نان,

دوان*

شد سوی حورجان,

روان*

گویی که عیسای جوان*

پوشیده تاج ارغوان*

من مرغ عشق ام,

پرکشان*

سیمرغ ام و

عنقا نشان*

دارم نشان از

بی نشان*

از پادشاه کهکشان*

من دلبر هفت آسمان*

ازمالک ملک و زمان*

آورده ام عشق,

ارمغان*

بر وجدآیید عاشقان*

من روشنای طارق ام*

من آبها را فارق ام*

کشتی عشق ام,

قایق ام*

از باد و طوفان,

فارغ ام*

بر عشق آیید,

عاشقان*

در عشق آیید,

سالکان*

کین عشق,

خود نام اش خداست*

وین عشق,

"وحی"انبیاست*

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

8/10/91

http://s2.picofile.com/file/7601673010/1044.jpg

http://s3.picofile.com/file/7601673973/104.jpg

http://s5.picofile.com/file/8102363584/313_104.jpg

http://s5.picofile.com/file/8102400518/313_0104.jpg

http://s5.picofile.com/file/8115676268/313_00104.jpg

http://s5.picofile.com/file/8137173050/313_000104.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s4.picofile.com/file/8170183142/313_0000104.jpg

روشنا 

عقل تا عاشق نشد قدسی نشد عشق تا آگه نشد عیسی نشد

عقل تا عاشق نشد قدسی نشد

عشق تا آگه نشد عیسی نشد

( رهبر معظم و روشنا )

 

***

جمله هستی های ما، "لا" می نمود

لا بلای " لا" ی ما،  " الا" نبود

"لا" زمینو،"لا" هوا و"لا"سما

"لا "زما آسوده بود وما ز"لا"

هان ، الفلام ، بر سر "لا" آمده

بهر پیدایی " الا" آمده

آن الفلام ، آینه آن  " لا" شده

عاشق خود گشته ، " حا"  پیدا شده

" لا" و " حا" در ملک و جانم ، هست و نیست

صو رت بی صورت است و، عا شقیست

" لا"ی ما رب گشت و"رب رب" ای رفیق

" حا" ی ما حب گشت و "حب حب"  ای شفیق

حب ما ، در رب مارنگین شده

رب ما،  در حب ما ، چندین شده

" لا" هوا شد  ،" حا" هوی ، ای  جان من

" لا" دم و، " حا"، آدم ،ای جانان من

عشقهای پر ز خون ، شد " حا" ی ما

های و هو و چند و چو ن، " دم "  ها ی ما

" حا" ی ما نفس است ،آ ن  " لا" یک نفس

یک نفس ،گر نفس بینی ، بر تو بس

آن الف با لام ، " آ" و لام ،کی

آن الفلام،  خود هوا، فردا و دی

شور و حال هرچه رفت  و هر چه پی

هم لب است  و هم زبان ونای و نی

آن الف با لام ، ملای تن است

هم علیم و هم حکیم ورحمن است

آن الف با لام ، قر آن عظیم

فیه لا ریبه ، صراط مستقیم

آن الف با لام ، آیات حکیم

حی و قیوم است  و رحمان و رحیم

آن الف با لام ، "ادنی الارض " شد

غالب و مغلوب و"روم و فرس"  شد

آن الف با لام ، بر ما شد مبین

بر محمد ،روشنا , بر مرسلین

آن "الف" با" لام" و" میم" ، قرآن  ما

احسب الناس ، ان یقولو آمنا

نی یقول و نی فعول ، ایمان تو

عشق باید بارد، اندر جان تو

فتنه ها خاموش کن در سینه ات

تا شود روح القدس ، آیینه ات

آن الف با لام ، آمد وحدهو

هو، یحول بین مرء وقلبهو

قلب ما "دم دم" ، هواداری کند

گاه شادی، گاه ، غم خواری کند

گر هوا گرم است ، گرما می شویم

در هوای سرد ، سرما می تنیم

از هوای خنده ، شادی می چشیم

در هوای ناله ، آهی می کشیم

ای تو شیرین ، تلخها شیرین کنی

ای تو غمگین ، شادها غمگین کنی

خشم تو ، نار است وشیطانت کند

عشق تو،  نور است ورحمانت  کند

عشق ، قلب و عقل ،  قدسی می کند

وحی ، عقل و قلب، عیسی می کند

عشق از" لا " ، نفخه ای در قلب شد

وحی در دل،"رقه" ای بر عقل شد

عشق اندر قلب ، بیند عقل تو

وحی اندر عقل،  طیند قلب تو

عقل تا عاشق نشد قدسی نشد

عشق تا آگه نشد عیسی نشد

عشق با پیغمبر و دین آمده

سجدهو سبحان و تسکین آمده

در  سکینه  ، سطر و سجین آمده

"سفر" های "طور سینین" آمده

هان، هوا در"طور سین"  جانانه است

هان،  صبا از بوی طین،  مستانه است

در هوا پیچیده ، شور و حال ما

نفخه هامان، شارح احوال ما

حال  ما دیوان ما ، فرقان ما

هم حکیم و هم مبین ، قرآن ما

گر تو از احوال "من" ، آگه شوی

دست شویی از "تن" وناگه روی

دم به دم بینی که بی تن گشته ای

"چشم و گوش" ات باز و ، لبها بسته ای

یک الف داری تو ، اندر پشت لام

لام در کامی و  ، روزت قدر شام

لیله القدر تو ، "حا""میم"، گشته است

آیت اطوار"طا""سین" گشته است

هان، الف بر پشت لامی ، هر نفس

بی سری ،بر پشت بامی ، بی قفس

در هوای" لا  " ، الهی  گشته ای

لم" یلد یولد" ، گواهی گشته ای

آگه از لا کفو حالی، در یقین

لا حرج در صاد و ، ذی ذکر، شو مبین

آری آری : یخرج از ظلمت شدی

آری آری : عیسی و احمد شدی

آری آری : با الف لام آمدی

بر زمین و آسمانها ، سرمدی

آری آری : شاهد "لا"یت شدی

عشق گشتی ، وحی" یحیا"یت شدی

لام از کامت،  رهاکن نازنین

میم بر لب ، انک یاسین ببین

از حکیم عشق ، یحیا را سلام

عقل قدسی گشته عیسی  را کلام

حا و میم و ، عین و سین و قاف،  بین

ذالک یوحی الیک ومرسلین

روشنا،  گویم من اسرار نبی

تا نماند ، جمله بتهای خفی

جمع گردند ، فرقه های منزوی

عشق آرند ، پیروان معنوی

عشق آرید تشنگان دین و ملک

تا نمانید در سرابی بس سترک

***

روشنا 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

http://s1.picofile.com/file/7983780963/313_66.jpg

http://s5.picofile.com/file/8120188526/313_066.jpg

http://s5.picofile.com/file/8137459626/313_0066.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s5.picofile.com/file/8168683100/313_000066.jpg

روشنا 

من اهل وفا بودم , من عشق و صفا بودم زاندیشه رها بودم , من مشق خدا بودم

من  اهل وفا بودم , من عشق و صفا بودم

زاندیشه رها بودم , من مشق خدا بودم

( رهبر معظم و روشنا )

 

***

من باد ام و من آب ام

بال و پر  آفتاب ام

در خواب ام و در تاب ام

لولی وش مهتاب ام

من آتش و من خاک ام

یال و بر افلاک ام

می دوزم و می چاک ام

خنیاگر دل پاک ام

من آدم و ذی جودم

موجودم و مو جودم

زآغاز  ازل بودم

پایان غزل ، عود ام

هم موسی این رود ام

دردانه و مسعودم

هم انس ام و جن بودم

ابلیس ام و مسجود ام

من عشق نظر باز ام

پایان ام و آغاز ام

من دلبر طناز ام

گنجینه هر راز ام

من کلمه و سجیل ام

من عقلم و انجیل ام

فرقان ام و تنزیل ام

قرآن ام و جبریل ام

من  اهل وفا بودم

من عشق و صفا بودم

زاندیشه رها بودم

من مشق خدا بودم

عاشق به وصال ام من

فارغ ز خصال ام من

در بزم جمال ام من

در عزم کمال ام من

من طائر احوال ام

من بخت ام و اقبال ام

سیمرغ سبک بال ام

آگه ز پر و بال ام

نوری به دلک دارم

حوری به فلک دارم

غربیل و الک دارم

صیری به ملک دارم

شور است همه بارم

عشق است همه کارم

من عاشقی سالار ام

معشوقهء دربار ام

می ریشم و می ریشم

من میوه پر ریش ام

می مات ام  و می کیش ام

من مست دل خویش ام

هستم زازل هستم

من تا  به ابد مستم

دم هستم و دم  هستم

یک دم ز عدم جستم

ابریق نفس ها ام

از خود به  خدا راه ام

من شاهد و آگاه ام

لولی وش درگاه ام

من رند خودآگاه ام

خورشید ام و در ماه ام

با ابر ام و در چاه ام

در صبح و سحر گاه ام

من مست ام و من مست ام

من مستی هر هست ام

من هستم و من هستم

من هستی سر مست ام

بالا یم و در پست ام

پنهان ام و در دست ام

لاحول و لا قوه

الا که  خدا هستم

***

ناصرطاهری بشرویه ... روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

 

Search rroshanaa on google.com

http://s2.picofile.com/file/7974481505/313_53.jpg

http://s5.picofile.com/file/8113327792/313_0053.jpg

http://s5.picofile.com/file/8132682500/313_00053.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s5.picofile.com/file/8167766134/313_000053.jpg

 

 

 

روحم تویی، جانم تویی . انجیل و فرمانم تویی* نانم تویی، دانم تویی . مرغ سلیمانم تویی*

روحم تویی، جانم تویی . انجیل و فرمانم تویی*

نانم تویی، دانم تویی . مرغ  سلیمانم تویی*

( رهبر معظم و روشنا )

 

****

ای ماه من ،ای ماه من،*

ای ماه اندر چاه من*

ای راه من ،ای راه من،*

ای همره و همراه من*

ای جاه من، ای جاه من*

ای جاه خوش درگاه من*

ای گاه من ،ای گاه من ،*

ای قبله آگاه من*

ماهم تویی، راهم تویی*

خورشید همراهم تویی*

جاهم تویی، گاهم تویی*

جبریل آگاهم تویی*

ای طور من،ای صور من*

ای دولت منصور من*

ای مهر من،ای نور  من*

ای ساقی پرنور من*

ای عشق من، ای حور من*

ای شربت  انگور من*

ای سور من،ای شور من*

ای کاتب و منشور من*

شورم تویی،سورم تویی*

منصور و  میسورم تویی*

حورم تویی ،نورم تویی*

دستار و زنورم تویی*

ای جان من، ای جان من*

ای جان و ای جانان من*

ای نان من ،ای خوان من*

ای دانه و  انبان  من*

ای دام من ،ای رام من*

ای ساقی هر شام من*

ای لام من، ای کام من*

ای مطرب خوش نام من*

روحم تویی، جانم تویی*

انجیل و فرمانم تویی*

نانم تویی، دانم تویی*

مرغ  سلیمانم تویی*

جانان من، سلمان من*

ای لوح ده فرمان من*

ای عشق من،فرقان من*

ای اوحی قرآن من*

"طاسین" من ، ای "میم" من*

ای چشمه تسنیم من*

ای "حا"ی من ای "میم" من*

ای قبله  تسلیم من*

ای مهر من، ای دین من*

ای مرسل آیین من*

ای "یا"ی من، ای "سین" من*

ای روشنا ،"یا سین" من*

"یا" یم تویی،"سین "م تویی*

اطوار "سینین" م تویی*

مهرم تویی ، دینم تویی*

اسلام و آیینم تویی*

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

20/4/90

Search rroshanaa on google.com

***

 

http://s2.picofile.com/file/7993243331/313_78.jpg

http://s5.picofile.com/file/8111804534/313_078.jpg

http://s5.picofile.com/file/8137613068/313_00078.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s4.picofile.com/file/8167252234/313_000078.jpg