که انس و جن یکی نای و یکی نی شد 313-15

 

که انس و جن ،

 یکی نای و یکی نی شد


***

ز جام  می،

پریدم من*

می و  میخانه،

دیدم  من*

چه سان گویم

در آن ساقی*

تنیدم من،

چکیدم من*

گلی دیدم،

که در جامی*

شکوفا شد،

چه بویا   شد*

ز عطر گل،

شنیدم  من*

سلام اولین اش من*

شبی دیدم

که انس و جن*

یکی نای و

یکی نی شد*

شنیدم :

" اقرا بسم رب"*

کلام اولین اش  من*

صراط  مستقیم  دیدم

صراط  الذین اش من*

که انعمت علیهم بود

پیام ملک و دین اش من*

به  آب و باد و

در خاک اش*

نظر کردم،

ندیدم  من*

بجز آن  قطره باران*

که از ابر اش،

چکیدم  من*

پریدم  من،

چکیدم من،*

بجز ساقی،

ندیدم  من*

بجز راهی بسوی  او*

رهی باقی،

ندیدم من*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com*

http://s1.picofile.com/file/7929984080/313_15.jpg

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد