جسم ما مهرآب شهوت گشته است . 313-23

جسم ما مهرآب شهوت گشته است


***

آن گذرگاهی که

جان را معبر است

جسم و تن ها را

ز جانها رهبر است

آن گذرگاهی که

آغوش تن است

گرمی آغوش اش

ما را رحمن  است

رحمت بی انتها

آغوش ماست

چون که نیک اش بنگری،

بام خداست

ای بشر

آغوش تو

بام اش خداست

جمله ذرات جهان را

رهنماست

جسم تو جان اش

حریم وتوتیاست

جان تو تن را  

به نورش کهرباست

کهربای جان ما ،

مهر و صفاست

نور گیرد

خامشان را دلرباست

خامشی ، کان روشنی

همخواب اوست

روشنی های همه مهتاب ،

اوست

دانه در آغوش او ،

گل گشته است

گل وزان رحمت

همه مل گشته است

خاک از رحم اش،

چه خندان گشته است

آب تن در بسترش

جان گشته است

جسم ما مهر آب

شهوت  گشته است

جان ما عشق و

محبت گشته است

مهر او  در نفس

انور گشته است

قلب ما بر عشق

محور گشته است

نفس با شهوت

 به بستر  گشته است

عقل در بستر،

تن و سر گشته است

بستر هر آیه  ،

آیه دیگر است

بستر اسماء عالم ،

جوهراست

جوهر هر ذره ،

آن را مصدر است

ذره  در جوهر بماند ،

گوهر است

چون که "خود" بستر شود،

آن "خود" خداست

خود ، در آن بستر

یکی از انبیاست

 

×××

ناصر طاهری بشرویه....روشنا

پیامبر  عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com

 

http://s2.picofile.com/file/7938329993/313_23.jpg

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد