جوهر عشقی و حق را،
مدعی در آخر آیی
****
"دانه "ای ،
رو" ریشه" ای شو*
تا ، تو از خاکت، در آیی،*
"ریشه" ای ،
رو ، "ساقه" ای شو*
تا به میوه اندر آیی
"میوه" ای،
،رو "شیره" ای شو*
تا به جام و ساغر آیی*
"شیره "ای،
رو "خامه"ای شو*
تا به شهد و شکر آیی*
"خامه" ای،
رو "جامد"ی شو*
تا نگین و اختر آیی*
"جامدی"،
رو "مایعی" شو*
تا به هر منظر در آیی*
"مایع" ای
رو "حالتی" شو*
تا سرای دیگر آیی*
"حالتی"
رو " علتی" شو*
تا به صور انور آیی*
صور را ،
در "صیرتی" تو*
خود به صورت ،
"دلبر" آیی*
"دلبر"ی،
خود " دلبری" شو*
تا که
با هر "دلبر" آیی*
دلبر من،
"عاشقی" کن*
تا که بر عاشق ،
سر آیی*
"عاشقانه،
ترک غم کن*
"عشق" ، گردی
"ناگه" آیی*
ناگهان،
گردی تو "آگه"*
همچو "عشقی آگه"،
آیی*
ای تو آگه،
"واژه" گردی*
" با قلم با جوهر آیی*
" جوهر عشقی و حق را،*
مدعی در آخر،
آیی*
عیسی و احمد
شوی تو*
"روشنا"ی دیگر
آیی*
"این سری"
رو
"آن سری" شو*
تا در آن سر،
محشر آیی*
***
نا صر طاهری بشرویه... روشنا *
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google
http://s1.picofile.com/file/7957545478/313_43.jpg