آن الف با بای خود همخواب شد 313-51

آن الف با بای خود

همخواب شد

***

ناصر طاهری بشرویه ... روشنا 313-51 

ما نبودیم

سایه ما نور شد

نور گشتیم

جلوه ما حور شد
حال ما پر نور بود

پر شور شد

نفخه ای شد شور ما

در صور شد
نفخه آن صور ، شد در نای ما

ما الف گشتیم

او شد بای ما
آن الف با بای خود ، همخواب شد

ابر آگاهی ، از آن پر آب شد
بو سه بر معشوق ، چون زد نای ما

نای ما زان بوسه ها ، شد های ما
نفخه اش از نای بگذشت

هوی شد

هوی او ، در قلب ما رهپوی شد
هوی او شد ، موسی درگاه ما

عشق او شد ، عیسی آگاه ما
شرحه شرحه گشت ابر جان ما

قطره های عشق شد باران ما
آسمانها و زمین ، پر آب شد

جمله پهنای جهان،  سیلاب شد
جمله آگاهی ما ، در آب شد

جهل بر ما،  آتشی بی تاب شد
آب زان آتش ، چو دور از خویش شد

خاک گردیده

دلش پر ریش شد
ریشه ها مان ، سوی آبی میدوند

تا که آبی در کشند

آگه شوند
آب ساقی مدام جان ما

عشق و آگاهی و

هم ایمان ما
لوح آن عشقست و

آگاهیست آب

جلوه نور است و

پیداییست آب
جمله پیداها ، در او پیدا شده

جمله زشتی ها ، از او زیبا شده
جهل و تاریکی تو از خود دور دار

قلب و جانت تشنه آن نور دار
گر تو خواهی

ساقی جانت شود

زنده دارد

نور و ایمانت شود
خاک تو ، آن نان عیسایی شود

آب تو ، جام مسیحایی شود
نفس تو پاک است

عیسی خود تویی

قلب تو نور است

موسی خود تویی
بر الفبای وجودت کن نظر

اقراء باسم ربک داری بسر

ناصر طاهری بشرویه ... روشنا 313-51 

ناصر طاهری بشرویه---روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

 

Search  rroshanaa in google

rroshanaa2.persianblog.ir

nasertaheriboshrouyeh.persianblog.ir

http://s2.picofile.com/file/7969055371/313_51.jpg

http://s2.picofile.com/file/7969056769/313_051.jpg

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد