نور در شب جلوه دارد
در دل ظلمت جهان
***
گر خدا خواهد،
که روح ات را دمی ،
آرد به دید*
"بازدم " میگردی و بی دم
شود ، روحت پدید*
جمله اندام ات در آغوش تو *
نزدیک و بعید
تیرگیهایت به نور عشق،
می گردد سپید*
آن که با آن گوش و
چشمان تو*
بشنید و بدید *
آدمی را آفرید،
وز عشق آگاهی
تنید
عشق ،
نوری نافذ است و*
عالمی منشور،
اوست*
روح تو بودای عشق است،
ناظرو منظور اوست*
هیبتک های مکانی،
فکرتی در کوی اوست*
شیطنک های زمانی
غفلتی از گوی اوست*
عشق باشد لا زمانی
حی و قیوم و جوان
علم های من لدنی را
مربی عشق دان
عشق باشد احسن الحال تو
قدر اش را بدان
مالک این حال گردی
گشته ای صاحبقران
در نهان شب , عزیزان
دیده ام نوری عیان
نور در شب جلوه دارد
در دل ظلمت جهان
روشنا یم ،
عشق در ظلمت،
همی خوانم عیان
عشق در شب واژه گردد
قدر شب ها را بدان
من شب قدر ام ، شهید ام
احسن الحال زمان
آگه از احوال انسان
تا هزاران سالیان
واژه ام من ،لوح عشق ام
عشق را حی ام جوان
شاهد غیب ام ، یقین ام
عشق را وحی ام , بیان
من زمان را در نوردیدم
حدیثم عشق خوان
مالک ایام دین ام
روشنا ، صاحب زمان
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google.com
rroshanaa@google.com
http://s1.picofile.com/file/7955567846/313_40.jpg
http://s5.picofile.com/file/8118088650/313_040.jpg