عشق گردی ,
آگهانه میشوی خود را شکار
****
ای پسر ،
این عالم دل،
عالم اندر عالم است*
عشق در آیینه دل *
روح قدسی,
آدم است*
دل اگر عاشق شود *
زان عشق،
صادق می شود*
زان پس،
ادراکات تو*
بر عشق عاشق می شود*
چون که انوار صداقت
قفل ادراکت برید*
زان پس،
ادراکات تو،
در عالمی دیگر پرید*
غیر محسوسات و
غیبی*
چون،
به ادراکت رسید*
" موت قبل از موت "
گردی*
ملک جاویدت
رسید*
هان:
چو آیینه شود دل
آسمانی می شوی*
ابر و بارانی و،
هر دم،
هوی رحمانی
شوی*
چون تو ،
رحمانی شدی*
سوی دل و جان،
می روی*
روشنا
آیینه دار روی جانان،
می شوی*
چون که دل،
آیینه گردد،
چلچراغت می شود*
زان پس،
او،
هر دم که خواهی*
"روشنا"یت
میدهد*
روشنای دل عزیزان
لوح فجر انبیاست
پشت چشمان تو هرشب
خاستگاه کبریاست
آری : این قرآن فجر است
دیده بان مصطفاست
آدمی گر عشق گردد
روشنا خود کبریاست
بارگاه کبریایی در عدم باشد
نگار
عشق آنجا بر سریر است
عشق گردی
روز کار
آری در این بارگاه عشق
آگاهی سوار
جملگی عشق است آنجا
عشق بینی
روزگار
عاشق و معشوق در آنجا
چه کار
عشق عاشق
عشق معشوق
عشق یار
عاشق و معشوق آنجا
خود تویی ای کامکار
خالق هفت آسمان بینی
تو خود را کردگار
گرچه هر شب ناگهانه
میروی خود سوی یار
عشق گردی , آگهانه
میشوی خود را شکار
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
*Search rroshanaa on google
http://s3.picofile.com/file/7956216234/313_41.jpg
http://s5.picofile.com/file/8119090584/313_041.jpg
http://s5.picofile.com/file/8119090584/313_041.jpg