(روشنا و سینما)
***
بدینوسیله از دست اندر کاران هنر هفتم (تهیه کنندگان ، کارگردانان ، سازمانهای داخلی و خارجی) دعوت میشود،پس از مروری بر مطالب روشنا (نثر و نظم) و در صورتیکه این مطالب را حاوی حقیقتی زیبا یافتند.جهت به تصویر کشیدن زیبایی این حقیقت مستند و زنده با ایمیل روشنا مکاتبه و یا به مبایل وی لطفا فقط اس-ام-اس ارسال نمایند.تا پیگیری شود.(روشنا)...متشکرم
00989122011104
من ز عشق آغاز کردم
****
من زعشق،
آغاز کردم*
سینه ام را
باز کردم*
در هوای عشق*
گشتم*
از افق،*
پرواز کردم*
آدمی را "میم" *
دیدم*
عقل را ،*
تسلیم دیدم*
عالم قدسی*
رسیدم*
"روشنا" گشتم
پریدم
ذهن،
قدسی شد،*
رهیدم*
فرش فانی را*
تکیدم*
عالم غیبی* ،
پریدم*
عرش را پایین*
کشیدم*
نفس را بی قیل*
دیدم*
عشق را تنزیل*
دیدم*
زابر آگاهی،
چکیدم *
در دم از*
مردن رهیدم*
انس بودم ،
عشق گشتم*
عشق را،
باعشق گشتم*
حوریا ن*
در عرش چیدم*
طور آگاهی
تنیدم*
عقل را جبریل*
دیدم*
عشق را انجیل*
دیدم*
یک نفس *
بی دم ، کشیدم*
حال وحیانی
چشیدم*
در یقین*
برحق رسیدم*
روح قدسی را*
تنیدم*
در قوای روح قدسی*
"روشنا"
یاسین شنیدم*
من کنون*
در لحظه هایم*
اولم ، در انتهایم*
موسی و عیسی و احمد*
روشنایم ، روشنایم*
بر سکوت هر نی و نا*
بر کریشنا ها و بودا*
بر همه اطوار یوگا*
منتهایم ، منتهایم*
عارف از حق الیقینم*
شاهدم، عین الیقینم*
عالم علم الیقینم *
"روشنا"،
معنای دینم*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google.com
بخدا واژه منم،
"وحی مسلم"، شده ام
***
من ندانم که چه شد*
قسمت من بام تو شد*
خود ندانم که چرا*
شهرت من نام تو شد*
من که نی اهل خراباتم و*
نی مسجد و دیر*
زچه، سجاده من*
قبله به اندام تو شد*
بخدا، نرگس تو*
شمس دل افروز من است*
دیدن ماه رخت*
ذکر شب و روز من است*
جلوه قامت تو*
طلعه جانسوز من است*
شربت لعل لبت*
باده پیروز من است*
همه شب تا به سحر*
چشم ز هم وا نکنم*
پشت چشمم، نفسی*
با تو، من و ما نکنم*
همه کون و مکان *
از تو هویدا شده اند*
بخدا، جز مه تو*
مه رخی ، پیدا نکنم*
مه من، ای شه من*
ای "مه شاهنشه "من*
ره من، ای چه من *
ای" مه آهو وه" من*
بخدا، نور منی*
ماه منی، شاه منی*
بجز از شمس تو، من*
انوره پیدا نکنم*
همه هستی خود*
غرق وصال تو کنم*
بجز از وصلت تو ،*
هیچ تمنا نکنم*
همه تن،*
عشق منی*
روح منی ، جان منی*
بخدا ،*
من ، تو شدم*
من زتو حاشا نکنم*
شده ام همنفست،*
ای نفس تو،*
نفسم*
من به تو غایبم و*
عشق ، تمنا نکنم*
بخدا، دم شده ام*
دم شده ام ، دم شده ام*
آگه از انفسم و*
در خور آدم شده ام،*
بخدا، عشق منم ،*
صورمنم ، صیر منم،*
مرده ام ، زنده منم،*
صورت آدم شده ام،*
عدنم، در عدمم ،*
هم عدمم، هم بدنم*
بخدا واژه منم*
وحی مسلم شده ام*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
1/9/90
*search (rroshanaa) in google
"می" همان "نی" باشد و
انگور و تاک
***
دوش آمد،*
رهروی در کوی دل*
تا ببیند،*
شور و حال و
نور و ظل*
گفت، ای مستان دل،*
احوال چیست*
جملگی گفتند،*
حال ماست ،بیست*
گفت، از مستی *
بگویید نکته ای*
تا شوم پر نور و،*
گردم پخته ای *
آن یکی گفتا که*
مستی حرف نیست*
مست باید گشت ودانست*
حرف چیست*
دیگری گفتا که*
مستی آگهی ست*
عشق ، کو آگه نباشد*
برده زیست*
برده دل، بی سر و*
بی خانه است*
بی حواس و ابله و*
دیوانه است*
سومی گفتا که*
مستی ساکتی ست*
مست، گر ساکت نباشد*
پاکتی ست*
"مست ساکت"*
صاحب بال و پر است*
آگه از عقل است و*
حالی دیگر است*
چارمی گفتا که *
نی، جانم ، خموش*
عشق، گر مستی نیارد*
خاک، روش*
مست، آن باشد که*
گیرد عربده*
هوشیاران را*
کند ،ماتم زده*
پنجمی گفتا که*
"می" ، از سر پرید*
من نتانم گفت*
مستی خود چه بید*
هان:
تو خواهی گر*
بدانی مس که بید*
رو تو عاشق شو،*
مپرس از عمر و زید*
وان دگر گفتا که*
مستی، ورزش است*
از برای غم نخوردن*
ارزش است*
"می" ، همان آب است*
بر" غم" میدهند*
آتش دل را*
چو مرهم می نهند*
آخری گفتاکه *
ای مستان خموش*
گوش دارید ، تا بگوید*
می فروش*
می فروش گفتاکه*
من، "می"، نازدم*
عاشقم من *
از نیستان آمدم*
در نیستان ، عاشقان،*
اهل "نی" اند*
جملگی تاک اند و*
انگور و "می" اند*
"می" به تاکستانیان*
انگوری است*
چون به بام و خم رود*
منگوری است*
مستی می *
جز حباب نور نیست*
طوری است و صوری است*
مستور نیست*
"می" کز او مستی نبارد،*
شور نیست*
عشق، کو مستی نیارد*
نورنیست*
نور خواهی،*
راه تاکستان بگیر*
"نی نشین" نور شو *
مستان بگیر*
"می" همان "نی" باشد و*
انگور و تاک*
ریشه اش در خاک و*
نفسش، آب پاک*
کی شناسند مستی*
آن بیمارها*
کی شناسند عشق*
این هوشیارها*
خاک پاک و آب پاک و*
نور پاک*
هر که در وی ،هر سه*
آمد*
شد سماک*
ای دخیل خاک و آب و*
نور پاک*
گر تو خواهی "روشنا"*
شو سینه چاک*
سینه چاکان*
با دلی شور آمدند*
عاشق می گشته *
از طور آمدند*
باده بر کف *
دست در حور آمدند*
آگه از حق گشته*
پر نور آمدند*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
29/8/90
*http://rroshanaa2.persianblog.ir
*http://roshanaa.mihanblog.com
*search (rroshanaa) in google
یک دیده حلالم کن*
***
حال آمد و حال آمد*
دل نزد نگار آمد*
یار آمد و یار آمد*
آن عشق سوار آمد*
دی وقت شکار آمد*
با ایل و تبار آمد*
پر شور و هوار آمد*
با اسب و سوار آمد*
گفتا که شکارم کن*
بر دیده سوارم کن*
یک دیده حلالم کن*
دزدیده به کارم کن*
یک دیده بر اوکردم*
صد دیده مرا طی شد*
با دیده بگردیدم*
هر روز مرا دی شد*
یک عمر ، به دی کردم*
هی، های به هی کردم*
در نایم و نی کردم*
نالیدم و طی کردم*
نی، وقت سوارم شد*
نی، دیده حلالم شد*
نی، برده به کارم شد*
نی ،بخت، شمارم شد*
عمریست، سر کارم*
دزدیده سری دارم*
یا قصه به سر دارم*
یا غصه به بر دارم*
عمریست، به بازارم*
با عشق، به پیکارم*
از علم ، طلبکارم*
بر عقل ،بدهکارم*
دزدیده سرم،*
منگ است*
با عشق،*
به نیرنگ است*
یک روز ،*
به سامان است*
روزی دگر،*
او ، لنگ است*
یک روز، پی پولم*
یک روز، پی غولم*
نی ،پول و نوا بویم*
نی ،غول و هوا جویم*
من ،در پی شاغولم*
کی، بنده منقولم*
نی ،سرور آن غولم*
نی، بنده هر پولم*
نی، پول به بارم کن*
نی، غول سوارم کن*
بی ایل و تبارم کن*
این حال، به کارم کن*
آن غول منم،*
پس کن*
منقول منم ،*
بس کن*
کین عشق، مرا*
غول است*
وین عشق، *
چو شاغول است*
شاغوله میزانم،*
من عشقم و
ایمانم*
هم موسی عمرانم*
هم عیسی نصرانم*
در سینه، سری دارم*
ز احمد،خبری دارم*
لا حول و لا قوه*
شمس وقمری دارم*
ناصر طاهری بشرویه ... روشنا**
پیامبر عشق و آگاهی**
1/7/90
*http://rroshanaa.persianblog.ir
*http://rroshanaa.mihanblog.com
* search “rroshanaa” in “google.com”