سجدهبر مهرت نمودم* هستی اممعنا گرفت* 313-031

سجده بر مهرت نمودم*

هستی ام معنا گرفت*

****

عشق ،

آهی ،بر دلم زد*

در دلم ،

ماْوا گرفت*

مرغ دل،

شیدا شدو*

عقل از سرم،

سودا گرفت*

نفخه های  دلکشت*

با سوز دل،

دم ساز شد*

یک نفس ،

روی ات  چو دیدم*

در دلم مینا گرفت*

آسمان قلب تو*

در قلب من ،

گسترده شد*

بارش باران عشقت*

در دلم،

دریا گرفت*

قطره های پاک مهرت*

در دلم،

پروانه شد*

گردش مهرت ،

که داند*

از تنم،

غمها گرفت*

در تنفسهای عشقت*

جان من،

جانانه شد*

عیسی ام،

قدیس گشت و*

دم به دم،

احیا گرفت*

من کنون،

یحیای عشق ام*

واژه ام ، آگاهی ام*

روشنا در سینه دارم*

سینه ام،

غوغا گرفت*

همنفس با

عشق گشتم*

عشق،

من را  شد نفس*

آن نفس،

از قاب قوسین دلم*

پروا گرفت*

طائری شد آن دم و*

شمع دل من،

روشنا*

روشنا،

پر نور گشت و*

شاخه طوبا

گرفت*

ای،

سمن بویان عاشق*

چون تو را گویم*

که من،*

سجده،

بر مهرت نمودم*

هستی ام،*

معنا گرفت*

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

Rroshanaa2.persianblog.ir*

Search rroshanaa on google.com

http://s3.picofile.com/file/7365175806/images4.jpeg

http://s3.picofile.com/file/7365176555/images2.jpeg

http://s3.picofile.com/file/7365177525/images77.jpeg

http://s2.picofile.com/file/7945411505/313_31.jpg

http://s5.picofile.com/file/8128770668/313_031.jpg

 

بی خویش شو تا سر زنم درپیش شو بر شه زنم 313-046

بی خویش شو تا سر زنم

درپیش شو بر شه زنم

***

 

آمد آن دل

در برم

با آن دو چشم

دلبرم

بنشست چندی

در برم

بگذاشت بر دامن

سرم

بر دامنش روییده ام

مهرش شده

بال و پرم

روح مسیحایی شدم

بر بام هستی می پرم

دیریست

بی پر بوده ام

هم کور و

هم کر بو ده ام

گه خشک و

گه تر  بوده ام

دا یم بر این

سر بوده ام

امروز بالم

پر زنم

سیمرغ را

من ره زنم

بی خویش شو

تا سر زنم

درپیش شو

بر شه زنم

"موسی" ی

عمرانی منم

"عیسی" ی

نصرانی منم

ماه شبستانی منم

خورشید

نورانی منم

من نور

از نور آورم

از خاک

معمور آورم

بر تاک

انگور آورم

میسور

در سور آورم

ساقی منم

صافی منم

وافی منم

باقی منم

در مشق

دانایی منم

در عشق

آگاهی منم

عشقت دهم

شور ت دهم

مهرت دهم

نورت دهم

من لوح

محفوظت دهم

من قول و

مکتوبت دهم

روح القدس

روح الامین

من بال و

مامورت دهم

 

ناصر طاهری بشرویه.....روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com

Rroshanaa.mihanblog.com

Rroshanaa2.persianblog.ir

http://s4.picofile.com/file/7962809672/313_46.jpg

http://s5.picofile.com/file/8128710650/313_046.jpg

 

بی خویش شو تا سر زنم درپیش شو بر شه زنم 313-046

بی خویش شو تا سر زنم

درپیش شو بر شه زنم

***

 

آمد آن دل

در برم

با آن دو چشم

دلبرم

بنشست چندی

در برم

بگذاشت بر دامن

سرم

بر دامنش روییده ام

مهرش شده

بال و پرم

روح مسیحایی شدم

بر بام هستی می پرم

دیریست

بی پر بوده ام

هم کور و

هم کر بو ده ام

گه خشک و

گه تر  بوده ام

دا یم بر این

سر بوده ام

امروز بالم

پر زنم

سیمرغ را

من ره زنم

بی خویش شو

تا سر زنم

درپیش شو

بر شه زنم

"موسی" ی

عمرانی منم

"عیسی" ی

نصرانی منم

ماه شبستانی منم

خورشید

نورانی منم

من نور

از نور آورم

از خاک

معمور آورم

بر تاک

انگور آورم

میسور

در سور آورم

ساقی منم

صافی منم

وافی منم

باقی منم

در مشق

دانایی منم

در عشق

آگاهی منم

عشقت دهم

شور ت دهم

مهرت دهم

نورت دهم

من لوح

محفوظت دهم

من قول و

مکتوبت دهم

روح القدس

روح الامین

من بال و

مامورت دهم

 

ناصر طاهری بشرویه.....روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com

Rroshanaa.mihanblog.com

Rroshanaa2.persianblog.ir

http://s4.picofile.com/file/7962809672/313_46.jpg

http://s5.picofile.com/file/8128710650/313_046.jpg

 

(مرا نور خدا آمد) 313-024

(مرا نور خدا  آمد)

***

صفا آمد،

شفا آمد

مرا،

مهر و

وفا آمد

دلم بگرفت و

بالا برد

تو گو یی،

" دلربا"  آمد

کجایم من ،

رهایم من

چه سان گویم،

چه ها آمد

نه جسمم من،

نه جانم من

که آن،

اهل وفا آمد

هوایی،

در دلم پیچید

دلم،

با آن هوا آمد

درونم،

آفتابی شد

مرا،

نور از خفا آمد

کجا رویم،

کجا بویم

مرا،

نای و نوا آمد

در این خلوت،

نمی گنجم

جفا رفت و

وفا آمد

ز هر سویی،

صدا آمد

به هر کویی،

صفا آمد

تو گویی،

ز آسمان دل

مرا،

نور خدا آمد

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

 

پیامبر عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com

 

http://s1.picofile.com/file/7938954729/313_24.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8128480318/313_024.jpg

 

یار من بس دلنواز است مهر او بازار دارد 313-011

یار من بس دلنواز است

مهر او بازار دارد

***

ماه من،

در آسمان ها

خنده،

بر رخسار دارد

تاب گیسوی بلندش ،

سایه،

بر انوار دارد

اختران بر گیسوان اش،

عاشقان

بیدار دارد

ساقی شب باده ریزان

عارفان خمار  دارد

جلوه بازیهای نوراش

آبها هوشیار دارد

قرص روی دلربایان،

جان من

تیمار دارد

خنده های دلبران،

گویی

خبر از یار دارد

مرغ دل داند که

امشب

سوی او پرواز دارد

یار من،

بس دلنواز است

مهر او،

بازار دارد

آن کبوتر های عشقش

نامه در منقار دارد

نامه های او برایم

مژده دیدار دارد

ساقی میخانه دل

باده ها،

سرشار دارد

بارگاه دل چو  بینی

یوسفی غمخوار دارد

آسمان کلبه دل

مه رخی طیار دارد

مطرب شیرین عذارم،

انس و جن عیاردارد

آن چهل گیسوی مستم

شیشه اسرار دارد

مستی می،

شیشه بشکست

بارش انوار  دارد

روشنا،

بی پرده گویم

قلب من،

افکار دارد

طائری فرزانه هر دم

با دلم

دیدار دارد

هد هد گویای قلبم

آیت و اسرار دارد

از ازل خواند غزلها

تا ابد گفتار دارد

شاهد غیب ام ،

یقین ام

حال من اقرار دارد

 

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

 

Search  rroshanaa   on  google

 

 

http://s2.picofile.com/file/7924666769/313_11.jpg

http://s5.picofile.com/file/8128401518/313_011.jpg