بیا می نوش بازیگر
رها کن بازی ات دیگر
****
اسیر عقل ،
و در بندی
خور وخوابت ،
شده غمها
چو از غمها،
رها گردی
شوی
ارباب انفس ها
عنان عقل را
در کش
حذر کن
از لجاجتها
وزان
تقلید جاهل وار ،
رها شو،
تا شوی پیدا
ز هر
خلق بد و بدتر،
شوی
سنگین و رنگین تر
مراقب باش ،
کوشش کن،
رها کن،
خلق بد ازسر
تو عادت کرده ای،
اسمر
زدی خود را،
به گوش کر
گهی زردی ،
گهی احمر
شدی زین رنگها
عنتر
تو،
این احوال فانی را
چو هاله،
کرده ای برسر
تو،
سایه، اصل پنداری،
همه کارت،
شده ابتر
همه وهم و
خیالاتت ،
کند هردم،
تو را "پر پر"
وزان،
جن های شیطانی
سوار چشمی و گه سر،
اسیر پولی و هم زر
اسیر سوری و منتر
در این عادات فانی تو
گهی خشکی و ،
گاهی تر
دل و قلب تو،
گردیده
اسیر دام خیر و شر
بیا می نوش بازیگر
رها کن بازی ات دیگر
که تو شمسی و هم اختر
بیا در عالمی برتر
چه خواهی زین سریر زر
بیا در عالم انور
که با عین الیقین بینی
تویی الله و هم اکبر
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
Search rroshanaa on google.com
rroshanaa@gmail.com
http://s3.picofile.com/file/7945411719/313_32.jpg
http://s5.picofile.com/file/8128956184/313_032.jpg
بیا می نوش بازیگر
رها کن بازی ات دیگر
****
اسیر عقل ،
و در بندی
خور وخوابت ،
شده غمها
چو از غمها،
رها گردی
شوی
ارباب انفس ها
عنان عقل را
در کش
حذر کن
از لجاجتها
وزان
تقلید جاهل وار ،
رها شو،
تا شوی پیدا
ز هر
خلق بد و بدتر،
شوی
سنگین و رنگین تر
مراقب باش ،
کوشش کن،
رها کن،
خلق بد ازسر
تو عادت کرده ای،
اسمر
زدی خود را،
به گوش کر
گهی زردی ،
گهی احمر
شدی زین رنگها
عنتر
تو،
این احوال فانی را
چو هاله،
کرده ای برسر
تو،
سایه، اصل پنداری،
همه کارت،
شده ابتر
همه وهم و
خیالاتت ،
کند هردم،
تو را "پر پر"
وزان،
جن های شیطانی
سوار چشمی و گه سر،
اسیر پولی و هم زر
اسیر سوری و منتر
در این عادات فانی تو
گهی خشکی و ،
گاهی تر
دل و قلب تو،
گردیده
اسیر دام خیر و شر
بیا می نوش بازیگر
رها کن بازی ات دیگر
که تو شمسی و هم اختر
بیا در عالمی برتر
چه خواهی زین سریر زر
بیا در عالم انور
که با عین الیقین بینی
تویی الله و هم اکبر
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
Search rroshanaa on google.com
rroshanaa@gmail.com
http://s3.picofile.com/file/7945411719/313_32.jpg
http://s5.picofile.com/file/8128956184/313_032.jpg
در آن آغوش رحمانی*
که میداند چه ها دیدم*
****
رخ از سجاده،
بر چیدم*
دل و دلدار
بگزیدم*
چو
بر یارم نظر کردم*
همه سجاده ،
"او" دیدم*
به رویش،
سجده بگزیدم*
همه محراب،
"او" دیدم*
دل از مهرش،
نگردیدم*
"مه "من ،
گشته "خورشید "م*
ز هر "ما ه "ی،
پریدم من*
همه احوال،
دیدم من*
در آن آغوش رحمانی*
که میداند! چه ها دیدم!*
من از تلخی،
گذر کردم*
در آن شوری،
سفر کردم*
دل از شورش ،
مقر کردم*
همه شمس و قمر ،
دیدم*
درآن نورو
درآن ظلمت*
در آن وصل و
درآن هجرت*
در آن تلخ و
درآن شیرین*
ملائک،
در حضر دیدم*
نشستم بر در کویش*
مگر،اورا گذر افتد*
بهار آمد،
گلستان شد*
دلم،
با پا و سر دیدم*
دل من ،
با بهاران شد*
در آن باغ و گلستان شد*
رخ زردم،
حمیرا شد*
من آن اهل نظر دیدم*
رخم،
پیش رخش، شه شد*
دلم،
از شمس او، مه شد*
همه افلاک عالم را*
تنی،
بی پا وسر دیدم*
ز ملک و شه،
گذر کردم*
بر آن جانان،
نظر کردم*
همه اسرار هستی را*
من ،
اندر یک نظر، دیدم*
ز سرَش ،
من گذر کردم*
به نورش،
یک نظر کردم*
دل از نورش،
بصر کردم*
رخش را،
روشنا دیدم*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
search rroshanaa on google.com*
http://s1.picofile.com/file/6232357142/rroshanaa.mp3.html
http://s2.picofile.com/file/7947165050/313_33.jpg
http://s5.picofile.com/file/8128894534/313_033.jpg
سجده بر مهرت نمودم*
هستی ام معنا گرفت*
****
عشق ،
آهی ،بر دلم زد*
در دلم ،
ماْوا گرفت*
مرغ دل،
شیدا شدو*
عقل از سرم،
سودا گرفت*
نفخه های دلکشت*
با سوز دل،
دم ساز شد*
یک نفس ،
روی ات چو دیدم*
در دلم مینا گرفت*
آسمان قلب تو*
در قلب من ،
گسترده شد*
بارش باران عشقت*
در دلم،
دریا گرفت*
قطره های پاک مهرت*
در دلم،
پروانه شد*
گردش مهرت ،
که داند*
از تنم،
غمها گرفت*
در تنفسهای عشقت*
جان من،
جانانه شد*
عیسی ام،
قدیس گشت و*
دم به دم،
احیا گرفت*
من کنون،
یحیای عشق ام*
واژه ام ، آگاهی ام*
روشنا در سینه دارم*
سینه ام،
غوغا گرفت*
همنفس با
عشق گشتم*
عشق،
من را شد نفس*
آن نفس،
از قاب قوسین دلم*
پروا گرفت*
طائری شد آن دم و*
شمع دل من،
روشنا*
روشنا،
پر نور گشت و*
شاخه طوبا
گرفت*
ای،
سمن بویان عاشق*
چون تو را گویم*
که من،*
سجده،
بر مهرت نمودم*
هستی ام،*
معنا گرفت*
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
Rroshanaa2.persianblog.ir*
Search rroshanaa on google.com
http://s3.picofile.com/file/7365175806/images4.jpeg
http://s3.picofile.com/file/7365176555/images2.jpeg
http://s3.picofile.com/file/7365177525/images77.jpeg
http://s2.picofile.com/file/7945411505/313_31.jpg
http://s5.picofile.com/file/8128770668/313_031.jpg
بی خویش شو تا سر زنم
درپیش شو بر شه زنم
***
آمد آن دل
در برم
با آن دو چشم
دلبرم
بنشست چندی
در برم
بگذاشت بر دامن
سرم
بر دامنش روییده ام
مهرش شده
بال و پرم
روح مسیحایی شدم
بر بام هستی می پرم
دیریست
بی پر بوده ام
هم کور و
هم کر بو ده ام
گه خشک و
گه تر بوده ام
دا یم بر این
سر بوده ام
امروز بالم
پر زنم
سیمرغ را
من ره زنم
بی خویش شو
تا سر زنم
درپیش شو
بر شه زنم
"موسی" ی
عمرانی منم
"عیسی" ی
نصرانی منم
ماه شبستانی منم
خورشید
نورانی منم
من نور
از نور آورم
از خاک
معمور آورم
بر تاک
انگور آورم
میسور
در سور آورم
ساقی منم
صافی منم
وافی منم
باقی منم
در مشق
دانایی منم
در عشق
آگاهی منم
عشقت دهم
شور ت دهم
مهرت دهم
نورت دهم
من لوح
محفوظت دهم
من قول و
مکتوبت دهم
روح القدس
روح الامین
من بال و
مامورت دهم
ناصر طاهری بشرویه.....روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
Search rroshanaa on google.com
Rroshanaa.mihanblog.com
Rroshanaa2.persianblog.ir
http://s4.picofile.com/file/7962809672/313_46.jpg
http://s5.picofile.com/file/8128710650/313_046.jpg