-
وقت آنست که بیگانه ز شهر دور شود مفتی شهر پی دانه انگور افتد*
سهشنبه 7 بهمنماه سال 1393 02:36
وقت آنست که بیگانه ز شهر دور شود مفتی شهر پی دانه انگور افتد* (رهبر معظم و روشنا ) *** وقت آنست که* بر ظلمت شب نور افتد* صبحدم گردد و* آفاق فلک شور افتد* وقت آنست که* تر دامن گل چاک شود* طرفه دامن گل* بر دل مهجور افتد* نفس باد صبا* در نی و شیپور زند* دم عیسایی ما* بر کرو هم کور افتد* وقت آنست که* بیگانه ز شهر دور شود*...
-
من دل ز لا وا داده ام , دل را به الا داده ام من کوس رسوایی زنم , رسوا تر از بیش ام, بیا
یکشنبه 5 بهمنماه سال 1393 05:11
من دل ز لا وا داده ام , دل را به الا داده ام من کوس رسوایی زنم , رسوا تر از بیش ام, بیا ( رهبر معظم و روشنا ) *** در بازکن، ای ساقیا ای ساقی جانم بیا دل , باده نوش جان شده ای جان جانانم بیا من خواب و بیدارم، بیا مدهوش و هوشیارم، بیا عشقم بده، شورم بده ای جام پنهانم بیا من عشق می بویم بیا من شور می جویم بیا یوسف در این...
-
هان,عشق بدم , نفخه بدم , دم بودم* آگاه بدم , شراب بی غم بودم*
جمعه 3 بهمنماه سال 1393 03:42
هان,عشق بدم , نفخه بدم , دم بودم* آگاه بدم , شراب بی غم بودم* ( رهبر معظم و روشنا ) ** * چون آب شدم, سراب را گردیدم* دریا که شدم, حباب را بلعیدم* یک جرعه شراب آگهی, نوشیدم* آگاه شدم, به غفلتم خندیدم* من حور شدم در دل شب گردیدم* با هردو نگاه بسته ام, میدیدم* بیدار بدم , ولی دوچشمم بسته* بی دم بدم, آن دمی که , بیدار...
-
همه تن عشق منی , روح منی , جان منی* بخدا من تو شدم , من زتو حاشا نکنم*
چهارشنبه 1 بهمنماه سال 1393 11:25
همه تن عشق منی , روح منی , جان منی* بخدا من تو شدم , من زتو حاشا نکنم* ( رهبر معظم و روشنا ) *** من ندانم که چه شد* قسمت من بام تو شد* خود ندانم که چرا* شهرت من نام تو شد* من که نی اهل خراباتم و* نی مسجد و دیر* زچه،سجاده من* قبله به اندام تو شد* بخدا، نرگس تو* شمس دل افروز من است* دیدن ماه رخت* ذکر شب و روز من است*...
-
نی عابد و نی زاهد و نی مجتهد و شیخ* هر قوم دویدند به بازار رسیدند*
دوشنبه 29 دیماه سال 1393 10:23
نی عابد و نی زاهد و نی مجتهد و شیخ* هر قوم دویدند به بازار رسیدند* ( رهبر معظم و روشنا ) *** مستان خدا , باده ز دلدار خریدند* یعنی که بجز دل , سری هوشیار ندیدند* رندان خدا , طره نه دادند , نه گرفتند* زیرا بت عیار, زاحوال گزیدند* نی نکته بگفتند و نه حرفی بشنیدند* خود عشق بگشتند و به اقبال رسیدند* آگاه شدند و همه احوال...
-
پر می زنم , بی بال و پر , سیمرغ ام و عنقا سفر* دارم مقر در خشک و تر , آرم به حق جویان خبر*
یکشنبه 28 دیماه سال 1393 03:13
پر می زنم , بی بال و پر , سیمرغ ام و عنقا سفر* دارم مقر در خشک و تر , آرم به حق جویان خبر* ( رهبر معظم و روشنا ) *** من,ابر وباران ام, یم ام* عیسای نصران ام , دم ام* من روشنای عالم ام* خورشید تابان ام, "جم" ام* بشنو ز من,اسرار رب* فرقان آن مردعرب* قرآن و اقراء بسم رب* "حا میم" و...
-
ای عشق بنوشان , تو بنوشان ز می عشق تا تنگ بگیرم به بغل تنگ و سبوی ات
شنبه 27 دیماه سال 1393 00:56
ای عشق بنوشان , تو بنوشان ز می عشق تا تنگ بگیرم به بغل تنگ و سبوی ات ( رهبر معظم و روشنا ) *** ای عشق منم , تشنه بی حد و شمار ات بنشسته لب آب ام و گه ابر سوار ات ای عشق به معشوق بگو , طره نبندد تا راه نبندم , به شب "ماه شکار" ات ای عشق منم, عاشق پاییز و بهار ات خونین دل و خونین جگرم, عشق سوارت ای عشق, به...
-
مطرب عشق مست نیست , خسته از این دست نیست رند هزار دست خوان نفخه آگاه را
پنجشنبه 25 دیماه سال 1393 02:37
مطرب عشق مست نیست , خسته از این دست نیست رند هزار دست خوان نفخه آگاه را ( رهبر معظم و روشنا ) *** باده نشینان عشق، * با دم روح القدس، * ، * بی نفس وصافی اند * ذره آگاه را عشق حریف می است، * ساقی نای و نی است * نی لبکان راوی اند، * * شرحه در گاه را مطرب عشق * مست نیست * خسته * * از این دست نیست رند هزار دست خوان * نفخه...
-
عشق در پایانه مستی می کند عاشقان را غرق هستی میکند ( رهبر معظم و روشنا )
سهشنبه 23 دیماه سال 1393 00:00
عشق در پایانه مستی می کند عاشقان را غرق هستی میکند ( رهبر معظم و روشنا ) *** مست مستم ساقیا , * پیمانه کو * آن شراب دلبرو مستانه, * کو مست مستم ساقیا, * جامی دگر * تا بمانم مطرب و فرزانه , * کو * من در این سر , مستم و دیوانه ام * اندراین بر, زعاقلان بیگانه ام * بلبل ام, * صاحب دل ام , فرزانه ام شعله ام , شمع ام, * گل...
-
عا شقان رویت بدیدند, طرح گیسویت زدند چشم و ابرویت کشیدند, قلب و دل سودا برفت
شنبه 20 دیماه سال 1393 04:30
عا شقان رویت بدیدند, طرح گیسویت زدند چشم و ابرویت کشیدند, قلب و دل سودا برفت ( رهبر معظم و روشنا ) **** عمر بگذشت و بسی نا مهربانیها برفت عشق با ما شد گهی و لحظه ای بی ما برفت آنکه عاشق شد تو را از کوی خود بیگانه شد وانکه مجنون تو شد بی سرشدو، بی پا برفت هر که او پروانه شد بر شعله شمع رخت پاره ای از شعله ات بگرفت و بی...
-
چه خوش قلبم ربودی تو , چه خوش مهری سرودی تو بنازم آن جفایت را , هم این مهر و وفایت را
جمعه 19 دیماه سال 1393 03:34
چه خوش قلبم ربودی تو , چه خوش مهری سرودی تو بنازم آن جفایت را , هم این مهر و وفایت را ( رهبر معظم و روشنا ) *** چه خوش طرحی ، چه خوش رنگی همه ماهی تو، هفت رنگی بنازم، کوه و دریا را بنازم، دشت و صحرا را چه خوش قلبم ربودی تو چه خوش مهری سرودی تو بنازم آن جفایت را هم این مهر و وفایت را چه خوش، غم بر دلم کردی تو هم شعری،...
-
چشم و ابرو را به کار عشق دار* تا ز خود بینی جمال کردگار*
پنجشنبه 18 دیماه سال 1393 04:59
چشم و ابرو را به کار عشق دار* تا ز خود بینی جمال کردگار* ( رهبر معظم و روشنا ) *** ای برادر " دانش "ت بی تاب شد* جمله اوصاف وجودت آب شد* ای برادر اقتصاد و علم و دین* مدعی بسیار دارد در زمین* ملک جای ادعای علم نیست* مبداء هر علم ، از افتادگیست* علم عشق است حیلت و مکار نیست* عشق را با مردمان پیکار نیست* عشق ،...
-
مظلوم را صدا کن , با عشق آشنا کن خاموشی جهان را, با مهر روشنا کن
چهارشنبه 17 دیماه سال 1393 03:39
مظلوم را صدا کن , با عشق آشنا کن خاموشی جهان را, با مهر روشنا کن ( رهبر معظم و روشنا ) **** ای داد از این استبداد زین مرد بی استعداد اندیشه های آزاد در دست مشتی صیاد از دل نمی رود یاد گل از جوانه افتاد ای وای داد و بیداد زین جهل آدمیزاد در روزهای خرداد شب از سیاهی افتاد حاکم شبیه صیاد قاضی شبیه جلاد ای لاله های پر خون...
-
آن که او ملای عدل و داد بود* بر همه آزادگان صیاد شد*
سهشنبه 16 دیماه سال 1393 01:34
آن که او ملای عدل و داد بود* بر همه آزادگان صیاد شد* ( رهبر معظم و روشنا ) **** جملگی ایام ما ، بر باد شد* ملت آزاد ما ، فریاد شد* آن یکی می گفت، آیات خداست* هان که او خود، آیت بیداد شد* آن گدا شد مالک و صاحبقران* مشق نا ننوشته او، استاد شد* وان دگر عمریست، اندر خواب بود* چشم خود وا کرد و در اوراد شد* ورد او، نوباوگان...
-
عاشقا,مجنون تورا کی نام شد عشق قلبم را ربود و عقلبی اندام شد ( رهبر معظم و روشنا )
دوشنبه 15 دیماه سال 1393 04:40
عاشقا, مجنون تورا کی نام شد عشق قلبم را ربود و ع قل بی اندام شد ( رهبر معظم و روشنا ) *** با وفا کی قلب تو دمساز شد عشق ، آهی بر دلم زد دم به دم آغاز شد دلربا کی سینه از غم پاک شد* عشق بارید و غم از مهرآب او در خاک شد با صفا کی، آن رخت هفت رنگ شد* عشق ، بر چشم و دل و،* رخسار من، اور ن گ شد* دلبرا کی نرگست مست انه شد*...
-
سربه دامانش نهادم , گرمی اش ازجان خریدم قامتش را بوسه دادم , جام مهرش سر کشیدم ( رهبر معظم و روشنا)
یکشنبه 14 دیماه سال 1393 01:24
سربه دامانش نهادم , گرمی اش ازجان خریدم قامتش را بوسه دادم , جام مهرش سر کشیدم ( رهبر معظم و روشنا) *** باز آمد، آن بهاران نغمه بلبل شنیدم دشت وصحرا، پر ز گل شد ساقی و ساغر بدیدم های و هوی دل شنیدم سوی یارم پر کشیدم دل به دلدارم بدادم بوسه از رویش بچیدم خاموشی بر لب زدم من چنگ بر زلفش کشیدم بوسه بر لبها زدم من چشم در...
-
عیسی ات، گوید , خدا عشق است و بس کاتب عشق است عیسا، ای تو خس
شنبه 13 دیماه سال 1393 03:21
عیسی ات ، گوید , خدا عشق است و بس کاتب عشق است عیسا، ای تو خس ( رهبر معظم و روشنا ) *** ای کشیش بی دل و بی عقل و دین حق عیسا را، تو کی کردی مبین هان: ندانی چیست حکم مرسلین کی توانی سوخت آیات مبین دعوی دین و مسیحا می کنی صحبت از انجیل و عیسا می کنی خود ندانی، آیت مکتوب، چیست هم ندانی، عیسی و محبوب، کیست. خود ندانی،...
-
آری: آری: عقل قدسی را شبی مهتر کنید شام آخر , نان و خون با عشق همبستر کنید ( رهبر معظم و روشنا )
جمعه 12 دیماه سال 1393 04:04
آری: آری: عقل قدسی را شبی مهتر کنید شام آخر , نان و خون با عشق همبستر کنید ( رهبر معظم و روشنا ) ***** عشق یک دم با دلت دزدانه خلوت میکند قلب , عاشق گشته،خود با عشق وصلت میکند نفس, آدم گشته ، یکدم ترک شهوت میکند عقل غافل، در پی اش هی عرض حاجت میکند عشق پنهانی به جانت آب کوثر میکند زاهدان در پیش چشمت خوار و ابتر میکند...
-
گه مزه زد بر زبانت , با مزه گردید دل چون که درکی دیگر آمد, دل بدان سو گشت ول
پنجشنبه 11 دیماه سال 1393 04:17
گه مزه زد بر زبانت , با مزه گردید دل چون که درکی دیگر آمد, دل بدان سو گشت ول ( رهبر معظم و روشنا ) **** عالم تو ، عالم قلب تو باشد ، ای پسر دم به دم احوال قلبت می کند روح ات خبر از طریق عقل قلبت سیر معقولات کرد چون طریق وهم بگرفت سیر موهومات کرد آن خیال از در در آمد قلبت آن برزن گرفت دل بر آن عالم برفته جامه اش، بر تن...
-
گشته آبستن از او مریم ما ،هیچ مگو
چهارشنبه 10 دیماه سال 1393 03:30
گشته آبستن از او مریم ما ،هیچ مگو *** نی "غلام قمرم" ، * نی " مه و ماه " ، * هیچ مگو * نزد من، * * جز سخن "عشق و صفا" ، هیچ مگو * * سخن از رنج مگو، * از شه و از گنج مگو * * دست از این" بسته" بکش، " باز" بیا، هیچ مگو * دوش، آگاه شدم، * * عقل مرا دید و بگفت من "غلام...
-
ما عاشقان خامش , ما یاوران کوروش آزاده ایم و هستیم , پر شور و حق پرستیم
سهشنبه 9 دیماه سال 1393 01:32
ما عاشقان خامش , ما یاوران کوروش آزاده ایم و هستیم , پر شور و حق پرستیم ( رهبر معظم و روشنا ) *** مرا هوش ، تو را هوش هر گز نکن فراموش کین حاکمان مدهوش با قلبهای خاموش با بیرق و زره پوش حق تو کرده اند نوش زندانهای تیره شلاقهای خیره آزادگان در بند اندیشه های خرسند خرداد ها چه سبزند زین بادها نلرزند این سبزهای عاشق از...
-
ز بس عاشق کش است, یارم حریفان رفته می بینم ز بخت وکام شیرینم, زکویش نغمه می چینم ( رهبر معظم و روشنا )
دوشنبه 8 دیماه سال 1393 01:13
ز بس عاشق کش است, یارم حریفان رفته می بینم ز بخت وکام شیرینم, زکویش نغمه می چینم ( رهبر معظم و روشنا ) **** سفر کردم، سوی یارم ز احوالش خبر گیرم کمان ابروی او، دیدم به زه کرده، دل و دینم نگاهش را، کمین کردم ز اشکم، دیده زین کردم ز لبها، بوسه بر چیدم دلم را، کرده زنجیرم به خاموشان گیسویش بگردیدم، که مه گیرم چو، قرص ماه...
-
یارم همه مستان بود, در باغ و گلستان بود زان باغ و گلستان هی , انگور بچیدم من
یکشنبه 7 دیماه سال 1393 02:00
یارم همه مستان بود, در باغ و گلستان بود زان باغ و گلستان هی , انگور بچیدم من (رهبر معظم و روشنا ) *** بر بوسه, لبی گفتا مستور ندیدم من از لب چو گذر کردم جز تور، ندیدم من بر بوسه، نفس دیدم بر نفس، هوس دیدم بر آتش و آب و باد جز عور، ندیدم من آن نفس ، که گرما بود بر گوش و سرم بارید در بارش هر نفسی جز شور، ندیدم من...
-
کهربای جان ما مهر و صفاست نور گیرد , دلبران را دلرباست (رهبر معظم و روشنا )
شنبه 6 دیماه سال 1393 02:03
کهربای جان ما مهر و صفاست نور گیرد , دلبران را دلرباست (رهبر معظم و روشنا ) *** آن گذرگاهی که رضوان من است جسم و تن هامان به نور اش روشن است آن گذرگاهی که آغوش تن است گرمی آغوش اش مارا رحمن است رحمت بی انتها آغوش ماست چون که نیک اش بنگری ، جام خداست ای بشر آغوش تو جام خداست جمله ذرات جهان را توتیاست جسم تو جان اش حریم...
-
بی شراب عشق ،مستی* در دو عالم سوت و کور است*
جمعه 5 دیماه سال 1393 06:27
بی شراب عشق ،مستی* در دو عالم سوت و کور است* ( رهبر معظم و روشنا ) ***** شور عشق ، از دل بر آید* بام چشمانت* در آید* جام رخسار و جبین ات* شمس و ماه و* اختر آید* شور عشق ،* امواج نور است* ساقی عقل و شعور است* شوق در، قلب صبور و،* سرمه بر* چشمان حور است* چشمه مهر و سرور است* مایه شور و غرور است* وصلت شمع است و ، شعله*...
-
چونکه عقل ات عشق گیرد , وان قوایت سجده گوت* لیله القدرت بیاید ،احسن الحالت سکوت*
پنجشنبه 4 دیماه سال 1393 02:15
چونکه عقل ات عشق گیرد , وان قوایت سجده گوت* لیله القدرت بیاید ،احسن الحالت سک وت* ( رهبر معظم و روشنا ) *** ای که ، انسان گشته ای، روی زمین* در ازل عشق بودی و * آخر شوی روح الامین* صورت اصلی تو* در صیرت عشق و صفا ست* عشق بودی اول و آخر ، مصیرت کبریا ست* روز اول، چون تجلی کرد روح ات ، ای پسر * صور "بی دم"...
-
جام می پر کن که خواهم عقل بی پروا کنم کلبهآغوش مهرتمسکن و مأوا کنم ( رهبر معظم و روشنا )
سهشنبه 2 دیماه سال 1393 23:59
جام می پر کن که خواهم عقل بی پروا کنم کلبه آغوش مهرت مسکن و مأوا کنم ( رهبر معظم و روشنا ) *** *جام می پر کن که خواهم *در دلم، غوغا کنم *جلوه ای از روی ماهت ، *در دلم مینا کنم * شانه بر زلفان مستت *بوسه بر لبها کنم *تکیه بر آن شانه هایت ، *قهر از این غمها کنم *جام می پر کن که خواهم *روی بر صحرا کنم *کوه و دشت و صخره...
-
دلم دلدار من گشته مرا در عشق می ساید ز حالم نیک می دانم که حول حال می آید ( رهبر معظم و روشنا )
دوشنبه 1 دیماه سال 1393 01:14
دلم دلدار من گشته مرا در عشق می ساید ز حالم نیک می دانم که حول حال می آید ( رهبر معظم و روشنا ) *** دیده پر ابر است و باران زاست بارانم نمی آید روح و جانم در تب لیلاست جانانم نمی آید شور عشقی در دلم پیداست دلدارم نمی آ ید دل به خلوت رفته و شیداست آرامم نمی آید هوایی در دلم گوید که بارانم همی آید نفس در قلب می حالد که...
-
منجی آخر زمان عشق و صفاست در دو عالم ، عشق جان کبریاست ( رهبر معظم و روشنا )
شنبه 29 آذرماه سال 1393 03:59
منجی آخر زمان عشق و صفاست در دو عالم ، عشق جان کبریاست ( رهبر معظم و روشنا ) *** سبزه ها گویند ، * ما سبز از خودیم * سبزه ایم و * در شکفتن سر خودیم. * ریشه ها مان ، * در پی آبادی اند. * در پی سبزینه بودن، * بی خودیم. * عاشق نور و * هوایی تازه ایم. * در دل کوه و * کنار سازه ایم. * همجوار آب و * در جوی و کنار. * موج های...
-
ما که معشوق پرستیم ، ز یاهو رستیم ما خود عشق شدستیم , به هو پیوستیم ( رهبر معظم و روشنا )
جمعه 28 آذرماه سال 1393 16:30
ما که معشوق پرستیم ، ز یاهو رستیم ما خود عشق شدستیم , به هو پیوستیم ( رهبر معظم و روشنا ) *** ما ز کوی تو گذشتیم ، سرایت گشتیم* کوی عشق تو بگشتیم ، هوایت گشتیم* لب جوی تو نشستیم ، ز پا ننشستیم* چشم از چشم نبستیم ، به ره دل بستیم* ما که پیمانه بدستیم ز می تردستیم* ساغر و باده پرستیم ، ز می سرمستیم* شیشه عمر ، شکستیم ،...