-
ثروت و سر مایه ام، شور تو را، در "مایه" دارد 313-081
چهارشنبه 30 بهمنماه سال 1392 17:18
ثروت و سر مایه ام، شور تو را، در "مایه" دارد **** روشنک نوری، * ز چشمت، سوی قلبم، چشمه ای شد چشمه در * صحرای دل، جوشید و ابر و قطره ای شد قطره از چشمان من، * بارید و دشت و بیشه ای شد قلبم * اندر بیشه سرگردان و، عاشق پیشه ای شد قلب عاشق پیشه ام، * مجنون و "جام" اش، شیشه ای شد شیشه شد قلب من و، * قهر...
-
عشق ام , شراب مستی ام 313-107
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1392 16:14
عشق ام , شراب مستی ام *** من, ابر و باران ام, یم ام* عیسای نصران ام , دم ام* من روشنای عالم ام* خورشید تابان ام, "جم" ام* بشنو ز من, اسرار رب* فرقان آن مرد عرب* قرآن و اقراء بسم رب* "حا میم" و "یاسین" عرب* از عشق آرم , خون و نان* هم روح دارد هم روان* قلبم ز عشق گردد جوان* عقلم به عشق گیرد...
-
ناله ای کرد و بگفت ، "عشق" ، بیا ، هیچ مگو313-093
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1392 15:03
ناله ای کرد و بگفت ، "عشق" ، بیا ، هیچ مگو *** نی "غلام قمرم" ، * نی " مه و ماه " ، * هیچ مگو * نزد من، * * جز سخن "عشق و صفا" ، هیچ مگو * * سخن از رنج مگو، * از شه و از گنج مگو * * دست از این " بسته " بکش، " باز" بیا ، هیچ مگو * دوش، آگاه شدم، * * عقل مرا...
-
ز کجا آمده ایم و به کجا راه بریم* 313-113
شنبه 26 بهمنماه سال 1392 00:37
ز کجا آمده ایم و به کجا راه بریم* *** روزگاری ست اسیر دم و بی بال و پر ایم* کس ندانست چرا, عاقل و نسل بشر ایم* ز کجا آمده ایم و به کجا راه بریم* ما چرا در سفر ایم, از چه, پی خیر و شر ایم* روزگاری ست ندانیم , چه فروشیم , چه خریم* از چه, دیوانه سر ایم, از چه, پریشان نظر ایم* کس ندانست که بیداری و خواب, چیست زما* از چه,...
-
من دلبر طناز ام گنجینه هر راز ام 313-053
جمعه 25 بهمنماه سال 1392 02:12
من دلبر طناز ام گنجینه هر راز ام *** من باد ام و من آب ام بال و پر آفتاب ام در خواب ام و در تاب ام لولی وش مهتاب ام من آتش و من خاک ام یال و بر افلاک ام می دوزم و می چاک ام خنیاگر دل پاک ام من آدم و ذی جودم موجودم و مو جودم زآغاز ازل بودم پایان غزل ، عود ام من موسی این رود ام دردانه و مسعودم من انس ام و جن بودم ابلیس...
-
هرچه جز عشق است ، جهل آدمی ست 313-095
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 23:04
هرچه جز عشق است ، جهل آدمی ست *** ای عزیزان ، "عشق" امری باطنی ست رمز "وحی" است و حروفی خواندنی ست قاری قرآن ، حکیم القدس بود هان: که روح القدس، عقل آدمی ست خیز و عقلت را به عشق قدوس کن تا ببینی عشق، امری خواندنی ست لوح قدسی، لوح جان آدمی ست حرف عشق است و، صدایش دیدنی ست صوت عشق و صوت جان ما، یکی...
-
چو, گوی عشق در عالم فکندند 313-097
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 01:19
چو, گوی عشق در عالم فکندند *** نخستین باده, کاندر جام کردند* نگار و ساقی و, دل نام کردند* چو از اهل طرب, شوری ندیدند* شراب آگهی, در جام کردند* ز مهر چشم او, پیمانه ای را* شراب ارغوانی نام کردند* ز بهر صید دلهای پریشان* کمند زلف حسنش, دام کردند* به عالم, هرکجا آرامشی بود* بهم کردند و عشقش نام کردند* نگویید عشق , کی...
-
عشق انالحق زد و عشق به دفتر رسید 313-045
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 01:27
عشق انالحق زد و عشق به دفتر رسید *** آنکه دلم را ربود دلبر جانانه بود قلب و دلم را، گشود ساقی میخانه بود عشق، بجانم سرود لیلی مستانه بود شور دلم را فزود آتش خمخانه بود دلبر جانانه، من سا قی میخانه، من لیلی مستانه، من آتش وخمخانه ، من من به افق سر زدم هم، ز افق پر زدم چشم چو بر هم زدم بال بر آتش زدم بی سر و بی تن شدم...
-
تا عشق تو دارم , دل من پیر نگردد 313-026
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1392 23:57
تا عشق تو دارم , دل من پیر نگردد *** رفت از بر من، آنکه، مرا روح و روان است آهی، به دلم ماندو " رخ "ام، "اشک "کشان است او چشم ودلم گشت و ، "رخ"ا ش، مهر نهان است او دلبر من گشت و، "دل"ا ش، صورت جان است تا گریه کند چشم و دلم اشک بنوشد غیر از رخ تو، روح وتنم ، جامه نپوشد تا مهر تو...
-
بساط عشق می چینم 313-034
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 16:42
بساط عشق می چینم **** سفر کردم، سوی یارم ز احوالش خبر گیرم کمان ابروی او، دیدم به زه کرده، دل و دینم نگاهش را، کمین کردم ز اشکم، دیده" زین" کردم ز لبها، " بوسه" بر چیدم دلم را، کرده "زنجیر"ام به خاموشان گیسویش بگردیدم، که" مه" گیرم چو، قرص ماه او دیدم تو گویی ، من به"...
-
از عدم آرم شراب عشق را313-101
جمعه 18 بهمنماه سال 1392 19:23
از عدم آرم شراب عشق را *** مست مستم ساقیا , * پیمانه کو * آن شراب دلبر و مستانه, * کو مست مستم ساقیا, * جامی دگر * تا بمانم مطرب و فرزانه , * کو * من در این سر , مستم و دیوانه ام * اندراین بر , زعاقلان بیگانه ام * بلبلم, * صاحب دلم , فرزانه ام شعله ام , شمعم, * گلم, پروانه ام * عاشقم بر * عشق این دیوانه ها * شاهدم بر...
-
"ماه رخم" مشتری ست، بنده آگاه را 313-099
جمعه 18 بهمنماه سال 1392 09:33
"ماه رخم" مشتری ست، بنده آگاه را *** باده نشینان عشق، * با دم روح القدس، * ، * بی نفس و صافی اند * ذره آگاه را عشق حریف می است، * ساقی نای و نی است * نی لبکان راوی اند، * * شرحه در گاه را مطرب عشق * مست نیست * خسته * * از این دست نیست رند هزار دست خوان * نفخه آگاه را * بی نفسم ، * با نفس * * بی هوسم، با هوس...
-
من در آغوشش گرفتم ، او در آغوشم گرفت 313-047
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1392 00:28
بر زمین و آسمانم عشق می بارد ، زهی *** خواهم آن لیلی وشم را تا که مد هوشم کند از لبانش عشق نوشم گرم و خود جوشم کند چشم در چشمش بگیرم عشق در هوشم کند های و هوی دل بگیرد مهر خود نوشم کند من ندانستم که عشق از چشم آمد یا زگوش نیک دانستم که آمد چشم و هم گوشم کند جام می در دست نگرفتم دلم پیمانه شد ساقی جانانه آمد دم به دم...
-
نه به کعبه قبله دارد، نه به سجده ناله بارد 313-094
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 01:00
نه به کعبه قبله دارد، نه به سجده ناله بار د *** بخدا قسم رفیقان، که خدای هر دو عالم نه غذا و توشه خواهد، نه اسیر مایه باشد نه به کعبه قبله دارد، نه به سجده ناله بار د نه به خواب اندر آید، نه به سر فسانه باشد به کدام واژه گویم، که عزیز هر دو عالم نه دلی شکسته خواهد، نه پی بهانه باشد نه به ط اعت شریعت، نه به ساعت طریقت...
-
ای عشق من، ای حورمن ای شربت انگورمن 313-078
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 00:37
ای عشق من، ای حورمن ای شربت انگورمن **** ای ماه من ،ای ماه من،* ای ماه اندر چاه من* ای راه من ،ای راه من،* ای همره و همراه من* ای جاه من، ای جاه من* ای جاه خوش درگاه من* ای گاه من ،ای گاه من ،* ای قبله آگاه من* ماهم تویی، راهم تویی* خورشید همراهم تویی* جاهم تویی، گاهم تویی* جبریل آگاهم تویی* ای طور من ،ای صور من* ای...
-
بخدا ، من ، تو شدم من زتو حاشا نکنم* 313-091
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1392 01:25
بخدا ، من ، تو شدم من زتو حاشا نکنم* *** من ندانم که چه شد* قسمت من بام تو شد* خود ندانم که چرا* شهرت من نام تو شد* من که نی اهل خراباتم و* نی مسجد و دیر* زچه، سجاده من* قبله به اندام تو شد* بخدا، نرگس تو* شمس دل افروز من است* دیدن ماه رخت* ذکر شب و روز من است* جلوه قامت تو* طلعه جانسوز من است* شربت لعل لبت* باده...
-
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم 313-55
یکشنبه 13 بهمنماه سال 1392 09:39
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم *** چو نکه تنها شده ایم قصد خطایی نکنیم گر به خود در شکنیم هیچ صدایی نکنیم کنج خلو تگه دل رفته پناهی گیریم باده نوشیم دمی ، هیچ ریایی نکنیم چونکه مست از می دل گشته و هوشیار شدیم گوش وچشمی به دو صد شاه و خدایی نکنیم عشق نوشیم ز عشق و غم دنیا نخوریم بجز از مهر و وفا هیچ جفایی نکنیم به همه...
-
عاشقان امشب کجایید روشنا آمد، بیایید 313-082
جمعه 11 بهمنماه سال 1392 08:52
عاشقان امشب کجایید روشنا آمد، بیایید ***** باز امشب، در هوایت * *جامه ای روشن بپوشم پا ،به ساحل ها گذارم * دل ،به دریا ها فروشم * باز امشب، پرده ها را * از در و پیکر بگیرم * *جملگی دروازه ها را *با زر و زیور بپوشم *باز امشب" پا به پای" ات جام زرینی بچینم * *سکه ریزم، زیر پایت *فرش ایرانی بپوشم *باز امشب،...
-
( افاضه عشق )...(دعوت الهی )...( دعا ) 13-11
جمعه 4 بهمنماه سال 1392 11:38
( افاضه عشق )...(دعوت الهی )...( دعا ) "کهیعص" کن (ک) همانا:تکوین عدم به فاعل آگاهی وکلمه(ک) تکوین دم (ه) و انفاس (ه) ربوبی و شدید القوا(ه) همانا: تکوین امر خذ الکتاب بقوه" در تو " تکوین تو به اسم یحیا(ی)، همانا: ملاقات تکوینی تو با تجسم حی و باقی و حال حق و یقینی خودت تکوین تو به عقل حکیم(ع) ،...
-
تکوین امر غیبی. تکوین فعلیت قوای نورانی و نافذ باطنی در افعال ظاهری تو.13-11
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1392 17:35
تکوین امر غیبی. تکوین فعلیت قوای نورانی و نافذ باطنی در افعال ظاهری تو. "کهیعص" کن (ک) همانا:تکوین عدم به فاعل آگاهی وکلمه(ک) تکوین دم (ه) و انفاس (ه) ربوبی و شدید القوا(ه) همانا: تکوین امر خذ الکتاب بقوه" در تو " تکوین تو به اسم یحیا(ی)، همانا: ملاقات تکوینی تو با تجسم حی و باقی و حال حق و یقینی...
-
آنان در طریقت (ط) عشق، نفس(ه) میکشند. 13-10
شنبه 28 دیماه سال 1392 18:06
آنان که طغی(ط) را هوا (ه )و در طور (ط) سینین، شدید القوا(ه) شده اند. طا ها شده اند " طه" *** از "طغی"ی ملک هوا و از هوای ملکوت هدی" " شو. *** " فاخلع نعلیک" " انک بالواد المقدس طوی" *** آری: آل یاسین شده ای. از مرسلین شده ای. به خودت میگویی، انک لمن المرسلین"...
-
آری: یس : یا سین 13-09
سهشنبه 24 دیماه سال 1392 02:54
آری:یس:یا سین *** تمامی یخها ، که اسیر انجماد و برودت هستند ، از حال بعدی خود که، همانا: آب شدن میباشد، خبری ندارند. . اگر آب به سخن بیاید و یخها را از حال انبساطی که در انتظارشان است ، خبر دهد ، آری: اگر، پیامبر آنها گردد ، آنها نیز، تا آب نشوند ، او را به پیامبری نمی پذیرند . مگر اینکه، بر حقیقت نفس خود آگاه شوند. ....
-
تکوین به "لم یکن له کفواً احد" 13-08
یکشنبه 22 دیماه سال 1392 01:19
تکوین به "لم یکن له کفواً احد" *** تکوین به طور سیناء ( طور سینین) تکوین به طائر سدر ة ال منتهی تکوین به سنم همانا : صنم ملکوتی همانا: احسن الحال همانا: زبور قدسی تکوین به "لم یکن له کفواً احد" *** آری: در مصیر حم. عسق" " و تکوین به عشق و آگاهی بحق "سلامت" خود را . آری : "...
-
تکوین تو به آیات" کتاب و قرآن حکیم". 13-07
جمعه 20 دیماه سال 1392 23:40
تکوین تو به آیات" کتاب و قرآن حکیم". تکوین تو به آیات "کتاب و قرآن مبین". تکوین تو به "صلات و صلوات"، "شرحه صدر"، و " قرآن ذی ذکر". تکوین تو به" کتاب مبین". تجسم تو به " کتاب و ایمان". *** (الر)(المر)(ص)(المص) آری: "رب رضی" را ملاقات کرده...
-
(ملاقات تکوینی تو با رب العالمین که خودت هستی) 13-06
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 01:22
( تکوین تو به کتاب بالحق که خودت هستی) (ملاقات تکوینی تو با رب العالمین که خودت هستی) الم عرفه (ال-) تو به عدم ( لا) و حی و مرءی ( م) شدن تو در دو عالم و ملاقات تکوینی تو با رب العالمین است که خودت هستی همانا: تکوین تو به عدم-لا----تکوین تو به دم-ه-) ) (تکوین تو به کتاب بالحق) ( تکوین تو به - خذ الکتاب بالقوه-) (تکوین...
-
حقیقت تکوین تو به عشق حقیقت تکوین تو به قلم 13-05
یکشنبه 15 دیماه سال 1392 23:38
حقیقت تکوین تو به عشق حقیقت تکوین تو به قلم همانا : قدوس همانا : روح القدس ******* چشم بند و گوش بند .و لب ببند. فرض کن: تو هیچ ندیده ای ، هیچ نشنیده ای ، هیچ نگفته ای. حتی خود را ! فرض کن: هیچ صفت و تعینی از خود ندیده ای هیچ غم و ترس و شادی را متحول نشده ای. فرض کن: در آرامش و سکوتی کامل و مطلق هستی و بر این احسن...
-
*دلبر تو در دل است "ماه رخ" ات منزل است* سال نو ( 2014 ) مبارک
چهارشنبه 11 دیماه سال 1392 00:14
* دلبر تو در دل است "ماه رخ" ات منزل است * *** باده نشینان عشق، * با دم روح القدس، * ، * بی نفس و صافی اند * ذره آگاه را عشق حریف می است، * ساقی نای و نی است * نی لبکان راوی اند، * * شرحه در گاه را مطرب عشق * مست نیست * خسته * * از این دست نیست رند هزار دست خوان * نفخه آگاه را * بی نفسم ، * با نفس * * بی...
-
کمال تجسم آدم عشق است 13-04
شنبه 7 دیماه سال 1392 01:30
حقیقت مکتوب, تنزیل عشق است (حقیقت مکتوب، "تنزیل عشق" است.) (دین، میزان" تجسم عشق "است.) (کمال تجسم عشق،" آگاهی" است.) (کمال تجسم آگاهی ، "عدم" است.) (کمال تجسم عدم، " دم" است.) (کمال تجسم دم، " نان و شراب(خون)" است.) (کمال تجسم "نان(همانا:جسم) و...
-
و خداوند عشق بود و خدا وند کلمه بود 13-03
چهارشنبه 4 دیماه سال 1392 02:42
و خداوند عشق بود و خدا وند کلمه بود هیچ پیامبری تا قبل از نبوت اصلا نمی دانست ایمان چیست ، شما نیز دعوی ایمان نکنید عشق بورزید ، دعوای دین داری نکنید، همه ادیان حتی بت پرستان را بپذیرید ، قتل نفس نکنید. بت بشکنید نه بت پرست را، بت پرست گرفتار جهل است و جهل او همانا بت اوست . جهل او با نور آگاهی و بت او با جمال عشق فرو...
-
پدر، پسر ، روح القدس خودت هستی. 13-02
جمعه 29 آذرماه سال 1392 23:19
پدر، پسر ، روح القدس خودت هستی. خود را بشناس ،خدا را شناخته ای خود را نمی شناسی مگر عیسای وجودت را بر صلیب تنت ملا قات کنی عیسای خود را بر صلیب نمی بینی مگر بکمک افاضه عشق عیسای قبل از صلیب را ببینی عیسای قبل از صلیب را نمی بینی مگر عیسای طفو لیت خودت(پسر) را ببینی و با تو سخن گوید عیسای متولد شده ((پسر)) را نمیبینی...