خسرو آن دولت صاحب زمان

خسرو آن دولت صاحب زمان

جملگی ایام  ما ،

خرداد شد

ملت آزاد ما ،

فریاد شد

آن یکی می گفت،

آیات خداست

هان که او خود،

آیت بیداد شد

آن گدا شد مالک و

صاحبقران

مشق نا ننوشته او،

استاد شد

وان دگر عمریست،

اندر خواب بود

چشم خود وا کرد و

در اوراد  شد

ورد او،

نوباوگان را خواب کرد

میر ما،

زان وردها دلشاد شد

آن که عمری،

درس و مکتب دار بود

جمله درس و مکتبش،

بر باد شد

آن علی،

در مکتبش شد ممدلی

ممدلی هم،

سست و بی بنیاد شد

با حسن یا با حسین،

در باد شد

دشمن دیرین،

استبداد شد

آن که او،

ملای عدل و داد بود

بر همه آزادگان ،

صیاد شد

نام او خود،

حامی مستضعفان

سایه هایش،

تیغ استبداد شد

در پی روس و،

مجوس و انگلیس

دشمن امریک و،

با موساد شد

خسرو آن

دولت صاحب زمان

یاامام و یا ولی

یا صاد شد

آری:

او بنیاد بی بنیاد بود

بانی بنیاد آب و

باد شد

آب را در آسیاب

می ریخت او

آب ته شد

آسیاب بر باد شد

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

4/12/89