سال ها , خود حال ما , نوروز , حول حال ما* یادگار کهکشان , در یادگاه روح و جان

سال ها , خود حال ما , نوروز , حول حال ما

یادگار  کهکشان , در یادگاه روح و جان

***

حال ها, دارد بیان,

از عاشقان و دلبران

سال ها دارد نشان,

از عشق های بی کران

سال ها , خود, حال ما ,

نوروز , حول حال ما

یادگار  کهکشان ,

در یادگاه روح و جان

حال های ما جوان

در خاستگاه لازمان

بارهای ما روان,

در بارگاه لامکان

در سریر مهرگان

بینی تو خود را, جان جان

چون تو گردی جان جان

هستی به چشم جان, عیان

جان جانی و جوان

هم,هست باشی, هم نهان

دلبر و دل گشته ای

صاحب دمی , با قلب و جان

هان: دمی, در یکدمی

گردی تو , انوار جهان

هم دمی , هم همدمی

عشقی در آغوشی, نهان

عاشقی ,عشقی ,

تو معشوقی,

هم آگاهی ,بیان

صورت بی صورتی,

هستی به مه جویان, عیان

آری: خورشیدی و

هستی ماه را نور المکان

صبح آغازی و

پایان شبی , عین الزمان

هم "نو"ی , هم کهنه ای,

هستی به خود,صاحب زمان

هم نویدی,  هم تو عید ی,

گشته ای , صاحبقران

در خود آ , تا خود ببینی

روز و ایامی , دوان

هم شب و هم ماه شب

خورشید تابانی , زمان

در خود آ, تا خود ببینی

خواب و بیداری,  جهان

مست و هشیاری و جانا,

مست هوشی , مست جان

بر خود آ, تا خود ببینی,

قبله گاه عالمی

آن خدای آسمانی,

سر پنهانی , عیان

هم نبی و هم امامی

خود سجل عالمی

هم تو طومار سرشتی,

جان جانی, جان جان

شاد زی, ای روح شادی

در زمین و آسمان

جمله اسمای دو عالم

از تو دارد روح و جان

***

ناصر طاهری بشرویه ... روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

http://s8.picofile.com/file/8290004768/1396newyear.jpg