همه کون و مکان بودای عشق است

همه کون و مکان،*

بودای عشق است*


***

دلم دریا و موج و ،

آب و تاب است*

ز ابر دل

مرا جام شراب است*

هر آنکس

در دل دریا نشیند*

به موج عشق

ننشیند سراب است*

هر آنکس

بر لب دلها  نشیند*

سماع عشق

نشنیند بر آب است*

خراباتی , "دل" اش

غوغا ی عشق است*

سماواتی "سر"اش

سودای  عشق است*

زمین و آسمان ,

پیدا و پنهان*

همه کون و مکان,

بودای عشق است*

به عشق،موجی ست ،

آرام و نهان است*.

زعشق اوجی ست،

فرجام زمان است*

ز عشق, مجنون به کوه و

دشت و صحرا*

ز عشق, لیلی

شراب آرزوها*

به عشق,

باران و باد وسرد و گرما*

به عشق,

خورشید و ماه و نور ، پیدا*

به عشق،

دریا پر از،

ماهی ، صدف هاست*

به عشق,

صحرا پر از،

سبزی ، علف هاست*

به عشق, پیداست

جانها و نهان ها*

به عشق,  زیباست

انواع جهان ها*

سماواتی شدم,

بر بام عشق ام*

خراباتی شدم,

  در جام عشق ام*

من آن "خاک" ام,

بهارم، "نی" پرستم *

من آن "آب" ام,

شرابم، "می" به دستم *

من آن" هوی" ام , "دم" ام

با بال و دستم *

من آن "نور" ام,

"سر" ام، فرزانه هستم *

که من،

بازیگر هر دو جهان ام*

سرم  آگاهی و

تن، بی مکان ام

من آن "حور" ام که,

پاییز و بهارم*

من آن "نور" ام،

که" لیل" ام ، النهارم*

"پیام " ام،

واژه و معنا، منم من*

"کلام" ام،

شاهدو گویا , منم من*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

14/9/91

http://s2.picofile.com/file/7577593331/budaa22.jpg

 

عشق حریف می است...ساقی نای و نی است

عشق حریف می است*

ساقی نای و نی است*


***

باده نشینان عشق،*

 با دم روح القدس،*

، *بی نفس و صافی اند

*ذره آگاه را

 عشق حریف می است،*

ساقی نای و نی است*

نی لبکان راوی اند،*

*شرحه در گاه را

مطرب عشق *

مست نیست*

خسته *

*از این دست نیست

رند هزار دست خوان*

نفخه آگاه را*

بی نفسم ،*

با نفس*

*بی هوسم،

با هوس*

*مست می و "مافی" ام،

ساقی آگاه را*

*راه من این راه نیست،

ماه من این ماه نیست،*

"ماه رخم" مشتری ست،*

بنده  آگاه را*

*ماه من اندر "چه" است

یوسفم اندر ره است،*

در "چه تاریک" بین*

قطره آگاه را*

باده عشق ،*

پست نیست،*

خورده در این *

هست نیست،*

* ساقی کوثر بدان

ساقی همراه را*

*چشم، تو بر هم بنه

راه بزن یک تنه،*

*در دل ظلمت بجو

مشتری و ماه را*

*دلو بکن در" چه" ات

آب بجو از "مه" ات*

*در مه و خورشید بین

زهره آگاه را*

*آب بزن بر "تن" ات

خواب بزن از "من" ات،*

*ماه رخی پیش توست

هر گه و بیگاه را*

مطرب جان *

*مست نیست

غافل از این*

*هست نیست

باده خور و خنده کن*

مطرب آگاه را*

*زاهد و ترسا ول است

شاهد و یحیا دل است،*

قبله جان گیر و بس،*

باقی این راه را*

*دلبر تو در دل است

"ماه رخ" ات منزل است*

تنگ در آغوش گیر*

شاهد درگاه را*

*قبله تو آشنا ست

در دل تو روشناست،*

*سجده کن و بوسه زن

قبله آگاه را.*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

11/9/91*

http://s3.picofile.com/file/7573183866/wineok.jpg

http://s3.picofile.com/file/7573182361/love_wine.jpg

 

 

 

 

یک بوسه بر او بگذار

یک بوسه بر او بگذار


***                         

از آب،چکیدم من

در خاک، تنیدم من

بر صورت این عالم

جز دوست،ندیدم من

آن آب، به دریا شد

وان خاک، به صحرا شد

بر دامن خاک و آب

جز مور، ندیدم من

هر گل به گلستانی

با بلبل مستان بود

با بلبل مستانه

جز شور،  ندیدم من

هر ذره، دلی دارد

وان دل که،سری دارد

اسرار همه دلها

جز" هوی"، ندیدم من

از دل، چو سفر کردم

برچشم، گذر کردم

سودای

همه چشمان

جز" نور"، ندیدم من

دروازه دل،  بگشا

بر چشم ، نظر بنما

کز مصدر دل

با چشم

جز" عور"، ندیدم من

بر چشم در آ، بنگر

رخساره این عالم

رخسار همه عالم

جز" تور"، ندیدم من

تور، از رخ او بردار

یک بوسه،بر او بگذار

سودای همه عالم

جز بوسه، ندیدم من

بر هر چه نظر کردم

جز مهر، ندیدم من

جز

" صورت بی صورت"

جز" عشق"،

ندیدم من

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

rroshanaa@gmail.com

http://rroshanaa2.persianblog.ir

search rroshanaa on google.com

http://s3.picofile.com/file/7565554943/kisss.jpg