عشق ام , اهورایم, پدر*در دل هویدایم, پسر * روح القدس , عقل ام,بصر*با هر سه,عیسایم شمر

عشق ام , اهورایم, پدر*در دل هویدایم, پسر

روح القدس , عقل ام,بصر*با هر سه,عیسایم شمر

***

 

من,ابر وباران ام,  یم ام*

عیسای نصران ام , دم ام*

من روشنای عالم ام*

خورشید تابان ام, "جم" ام*

بشنو ز من,اسرار رب*

فرقان آن مردعرب*

قرآن و اقراء بسم رب*

"حا میم" و "یاسین"عرب*

از عشق آرم , خون ونان*

هم روح دارد هم روان*

قلبم ز عشق گردد جوان*

عقلم به عشق گیرد جهان*

خاموش و آرام ام ,لطیف*

بی ظن و آگاه  و ظریف*

هستم به می نوشان حریف *

پیغمبری باشم حنیف*

گردیده ام , "لا ریب فیه"*

کی داند این حالم , سفیه*

نزد من است  "ما فیه و فیه"*

عشق ام ,کتاب ام , ای فقیه*

روح القدس آمد به سر*

حالم ز وی دارد خبر*

بیند که خیر است و نه شر*

بگرفته قلبم را به بر*

عشق ام , اهورایم, پدر*

در دل هویدایم, پسر*

روح القدس , عقل ام,بصر*

با هر سه,عیسایم شمر*

پر می زنم , بی بال و پر*

سیمرغ ام و عنقا سفر*

دارم مقر در خشک و تر*

آرم به حق جویان خبر*

عشق ام ,  شراب مستی ام *

لوح ام , کتاب هستی ام*

"لا" بوده, " لا" را هستی ام*

انوار بالا دستی ام*

قلب ام, بهارم عاشقی ست*

عقل ام, نهالم منطقی ست*

عشق ام , سوارم  مشرقی ست*

عهد ام , قرارم مشفقی ست*

من,  آدم ام, دنیا ی عشق*

"آگه دم" ام, عقبا ی عشق

موج ام , یم ام, دریای عشق*

اوج ام, بم ام, عنقا ی عشق*

سوی من آیید عاشقان*

هستم سرای مه لقان*

با حوریان و دلبران*

با آن غلامان جوان*

آرم ز پنهان و عیان*

گل واژه پیغمبران*

اسرار ناب عارفان*

احوال باب سالکان*

از در در آیید عارفان*

نزد من آیید سالکان*

در ره نمانید زاهدان*

بزم من آیید عاشقان*

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

1/11/91

Search rroshanaa on google.com

http://s3.picofile.com/file/7633168709/107.jpg

http://s2.picofile.com/file/7633171498/1077.jpg

http://s1.picofile.com/file/7633172468/1107.jpg

http://s5.picofile.com/file/8102753942/313_107.jpg

http://s5.picofile.com/file/8113772718/313_0107.jpg

http://s5.picofile.com/file/8138412526/00107.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s4.picofile.com/file/8164524884/313_000107.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236297318/313_00000107.jpg

 

تکوین تو به-کلمه و کتاب,قوه و نفس, حی ویحیا,حکیم وحکم, طفل ذی ذکر

"کهیعص"

کن (ک) همانا:تکوین  عدم به فاعل آگاهی وکلمه(ک)

 تکوین دم (ه) و انفاس (ه) ربوبی و شدید القوا(ه)

 همانا: تکوین امر

خذ الکتاب بقوه" در تو"

  تکوین تو به اسم یحیا(ی)،

همانا: ملاقات تکوینی تو با

تجسم حی و باقی و

حال حق و یقینی  خودت 

تکوین تو به عقل حکیم(ع)  ،

 همانا: عقلی شاهد و ذاکر احوال و اطوار حی و یقینی همانا: احسن الحال خودت

 تکوین  صدری مشروح (ص) و

 صبیا آگاه و ذی ذکر (ص)

در تو

همانا: تکوین امر

" و یحیا من حی عن بینه"   و

اتیناه الحکم صبیاً"،  "

همانا:

  تجسم ایمان و یقین

و استجابت دعا

 همانا: دعوت الهی

 همانا: کن فیکون غیبی و ملکوتی

در تو

آری:

کن  (ک) نزول کلمه آگاهی و امر  حی کننده است ,

 نفخه و قوه (ه) می شود

هوا میشود.(ه)

نفس (دم) و روح میشود(ه)

هدی(ه) می شود.

حی و یحیا(ی) می شود.

متجسم و یکون (ی) می شود

آری:

ندا و دعای تو  تکویناً و

به یقین(ی)

مستجاب(حی) می شود.

آنگاه که صدا و ندای تو را غیر از ربک الحق ،

همانا:

غیر از نفس ات(دم ات-ه)

گوش و چشم دیگری نشنود و نبیند.

آری:

آنگاه که عشق را در خفی ذکر گویی،

رحمت ربک الحق،

همانا:

عشق،

را

کن (ک) میشوی.

آری:

امر ربک الحق  را ، همانا:کن (ک) ، را

تکوین(ک) میشوی.

کلمه(ک) می شوی.

نفخه (ه) می شوی.

روح(قوه-ه) میشوی.

دم و نفس(ه) میشوی.

هو میشوی.

آری:

ه-(ها)

و

هدی(ه)

می شوی.

رب رضی و

ربک الحق

را

هدینا"(ه)"

میشوی

کلمه را مسح می شوی.

کلمه را مسیح می شوی.

مسیح را کلمه می شوی.

عقل را یقین(ی) می شوی.

آگاهی می شوی.

حی می شوی.

متجسم می شوی.

فیکون" آری: یکون (ی) میشوی."

عین را یقین (ی) می شوی.

قلب را یمین می شوی.

حق  را  امین می شوی.

" و یحیا من حی عن بینه" را

تکوین می یابی.

یحیا، میشوی(ی)

آری :  کلمه را یحیا می شوی

آری:

ی(یا)

میشوی.

عقل و عین و قلب را،

سلیم و بصیر وحکیم می شوی.

نفس را یقین می شوی.

عقل حکیم (ع)، قدوس وروح الامین میشوی

روح القدس(عقل قدوس-ع)  ،

همبستر و

همنفس عشق در جنین میشوی.

عیسا ی(ع) مرسلین می شوی.

کلمه عشق می شوی.

کلمه خدا می شوی.

انا اوحینا" می شوی."

آری:

عشق،را

حکیم و متکلم و آگاه می شوی.

عقل  حکیم(عشق بالفعل)  را(ع)

مقام رضا

میشوی.

آری:

صبیاً (ص)،  صدر ی مشروح و  ذی ذکر(ص) و

حکم را" اتینا" می شوی.

آری:

همه اسماء، صبیاً،

صدری (ص) ذی ذکر(ص) دارند.

همه اطفال،

کلمه و حکمی بر سر زبان(ص) دارند.

همه اطفال،

ص(صاد)

و القرآن ذی ذکر هستند.

آری:

تا طفل نشوی وارد ملکوت نمی شوی.

و این حقیقتی مکتوب است.

آری:

چون به

ک(کا) و ه(ها) و ی(یا) و ع(عین)و ص(صاد)،

تکوین یافتی.

خذ الکتاب بقوه" و" ا تیناه الحکم" را

" و یحیا من حی عن بینه" را

حی , وحی , و یحیا می شوی

برای نخستین بار به نام تکوینی یحیا متجسم می شوی

عشق و کلمه می شوی.

" ص و قرآن ذی ذکر" و

عقل قدوس و حکیم می شوی.

فعلیت عشق می شوی.

عشق و آگاهی می شوی.

صبیاً، از مرسلین می شوی.

وارث آل یعقوب و

رب رضی را یقین می شوی.

ربک الحق را سلام و

تسلیم حق الیقین می شوی.

"وحناناً من لدنٌا " را

تکویناً

احسان و متقین می شوی.

آری:

کهیعص  ذکر رحمت ربک عبده زکریا  اذ نادی ربه نداء خفیا.....""

"....یرثنی و یرث من ال یعقوب واجعله رب رضیا.."

"... اسمه یحیی من نجعل له من قبل سمیا...."

"...وحناناً من لدنٌا و …"

آری:

"خذ الکتاب بقوه و اتینا ه الحکم صبیاً " را

تکویناً،

متجسم می شوی.

آری:

این است ذکر و بیان تکوین تو

به:

کن و کلمه امر  (ک)،

نفس و دم هدی(ه)،

تکوین تو به یحیا(ی)،

تکوین عقل حکیم- (ع)،

همانا:

تکوین تو به یحیا (ی) و عیسا(ع)،

که از بدو تولد،

صبیاً (ص) ، آگاه و

صدری  ذی ذکر (ص) داری.

همه اسماء ، صبیاً، صدری(ص) ذی ذکر دارند.

قرآنی ذی ذکر هستند.

تکویناً،

کتابی مبین میشوند.

آری:

ک(کا)

کلمه خداوند است (ک).

کلمه امر است.

کن(ک)

روح  و قوه هدی(ه) است،

فرود می آید(هوا-ه)

نفخه و دم (ه) میشود.

هدی می شود.(ه)

حی میشود.

پس متجسم و هست میشود،

آری:

"فیکون"

حی شونده را.

آری:

اسم یحیا(ی) را

به امر:

"خذ الکتاب"

و

با بینه محکم

به

" آتینا ه الحکم"

تکوین می شود.

این حکیم بالقوه،

همان عقل(ع) سلیم و عاشق بالفعل است.

که در مقاربت با مریم عشق (حم)

به آگاهی تکوین می یابد.و

عیسا که،

کلمه  عشق است ،

کلمه خداست،

متولد میشود.

از ابتدای تولد سخن میگوید.

همانا:

عشق است که،

به آگاهی و کلمه تکوین یافته است.

عیسا( ع) است.

کلمه است.

صبیا قرآن ذی ذکر (ص) است.

آری:

"کهیعص"

امر خداوند است.

کن.

آری :

ک(کا).

فرود می آید.

روح ، نفس و قوه هدی(ه) می شود.

آری :

ه-(ها).

می شود.

پس  ،

هست  میشود  . زنده  میگردد. حی میشود

حی  شونده.

همانا:

" من حی عن بینه"

همانا :

یحیا.

آری:

ی(یا)

همانا:

یقین(ی) به حق،

حق الیقین،

مقام حی و قیوم،

مقام یوقنون،

آری:

ی(یا)

فیکون" می شود."

این یقین،

این یحیا،

تعمید دهنده است.

عفل را تعمید می دهد.

قدسی می کند.

آری :

یحیا،

حی شدگی و

تکوین  تو به عشق  است.

همان  عقل سلیم  قدسی (عسق)  شدید القوه(ه) است.

که در عشق تعمید یافته است(حم)

این یحیا ، تکوینا،ً

و به حول و قوه (ه) انفاس  عشق،

به آگاهی،

و امر

خذ الکتاب(ک)  بقوه(ه)""

آری:

کا- ها--

تکوین  می یابد.

و  بر او،

آتیناه الحکم(عقل قدوس و حکیم)

تکویناً، افاضه می گردد.

این عقل قدوس حکیم

آری: این

ع(عین)

با  عشق،

آری:

با نفسهای قلب،

همدم  میشود.

عقل ، عاشق میشود.

دم و نفس را می بیند.

دم و نفس را می خواند و می شمارد.

قلب متحول می شود.

عقل متذکر می شود.

عشق، آگاه میشود.

آگاهی میشود.

کلمه میشود.

همانا:

عیسا متولد میشود.

قلب،

ذی ذکر،

آری:

ص(صاد)

میشود.

صدر

آری :

ص

مشروح می شود. منبسط و

آری:

"کهیعص"

ذکر رحمت  ربک الحق است.

در تکوین به امر

"خذ الکتاب به قوه"

که ذکر رحمت  دم و انفاس (ه)عشق  است

برای زکریا، یحیا، موسا، عیسا ، محمد

روشنا و همه انبیا همانا: هر بشری مثل شما.

ذکر سلام ربک الحق است.

در  تولد،   موت و بعثت

به یحیا  و عیسا

و همه انبیایی که

عشق و کلمه را متجسم می شوند.

آری:

و این است تکوین یحیا

تجسم عشق و مایه ر حمت ،

تکوین و تولد حکیم عشق

همانا: اتینا الحکم صبیا

و تولد عیسا پسر مریم عشق

و تنزیل ذکر ،کلمه و کتاب

همانا:

انجیل.

آری:

حقیقت مکتوب است  که این

خداوند عشق بود.

خدا وند کلمه بود.

آری:

تولد و مرگ و بعثت عیسی بن مریم ،

تکوینی و از امور  خداوندگار است –

کن فیکون است.

""مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ""

و این "کن فیکون"

حقیقتی است که بعضی در آن تردید میکنند.

""ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ""

آری:

هر کدام از اسماء عشق

همانا:

اسماء حسنی را،

اسما ء الهی را،

 تکوینا بخوانید و بشمارید،و همانا: متجسم شوید

فاعل عشق همانا: آرام و بی غم میشوید.

نفس و نفس(دم-ه) خود را

آرام و بی نفس بخوانید و بشمارید.

 همانا: بی نفس شوید

فعلیت  عشق

 همانا: آگاهی

 می شوید.

آری:

عشق می شوید.

عشق را آگاهی می شوید

آگاهی را عدم می شوید

وعدم را نور و روشنا و هستی می شوید

آری:

نفس و نفس(دم)(ه) شما ،

اسم بی تعین شماست.

همانا:

" ان الله یحول بین مرء و قلبه"

این خود بی تعین همانا:

   این خود بی نفس و هوی و بی غم  را که

 نفس (دم) و هوای شماست

 بخوانید و بشمارید ،

پس تکویناً،

ربک الحق را

همانا: خود بی تعین و بی غم را

 در ملکوت اعلی ملاقات خواهید کرد.

که خودتان هستید.

آری:

"من عرف نفسه ، فقد عرف ربه"

حقیقتی مکتوب است.

آری:

اینچنین فعلیتی غیبی ، ماورائی

و اعجاب بر انگیز در شما

 متجلی می گردد

دعا همانا: دعوت الهی همانا: افاضه عشق

 که تکوین تحولی قلبی وروحی در شما و از طرف شما می باشد

 از صدر و قلب و سینه شما

 صادر ، مسح ، کلمه وامر

 همانا:کن  (ک) میشود

در دم ونفس شما وارد و

 قوای شما را قوه و روح وجان (ه)  می شود.

 این قوه و روح سیال و روان و نافذ,

 هیولای شما را شدید القوا میکند.

این بینه شدید القوا

 آن فعل خارق العاده , اعجاب انگیز و ما ورایی را

در شما متجلی , متجسم , حی و یحیا (ی) می کند.

این قوه (ه) به فعلیت رسیده و این فعل

حی و یحیا و یقین (ی) شده را

عقل متحیر شما به یقین

 تکوینا شاهد میشود و

 به واسطه این شهادت عین الیقینی

که شما خود تجلی آن شده اید به تکوین امر غیبی ایمان می آورید و

 از جمله یومنون و یو قنون بالغیب همانا: احسن الحال خودتان می شوید.

عقل شما از این لحظه به بعد,

 تمامی شک و تردیدها , ناتوانی ها , ترسها , طغیان ها و خشمها

 همانا: شیاطین انسی و جنی را ترک میکند و پاک می شود .

این  عقل قدسی(ع) که صاحب حکمت شهودی و آگاهی نورانی و روحانی می باشد،  اکنون صبیا(ص) در شما متولد شده است .

 آری :  اینچنین شما

عشق و آگاهی را کلمه , حی و یحیا می شوید .

دعوت و دعای الهی

 همانا: ذکر و خواست قلبی شما,

 بطور معجزه آسایی  تکوینا حی همانا:مستجاب میشود .

  این است مثالی تکوینی از

 تولد یحیا از همسر پیر  زکریا

که  فرزند دار شدن آنها امری ناممکن می نمود.

و این است یکی از قصه ها عالم ملکوت

و چنین است تمامی فعلیت های قصص ملکوتی

آری این است:

 تولد تمامی یحیاها از انفاس تزکیه شده و پاک

که عشق را آگاهانه نفس می کشند .

آنان که فعلیت عشق  در جوارح و قواو افعال آنها

جان میگیردو حی و یحیا می شود.

آری: بسیارند آدمیانی که عاشقانه و هنرمندانه و سیال

 در چنین بستری هنر نمایی و جلوه گری می کنند .

 هر دم , امری غیبی در آنها و به آنها

 حی و متجسم و متجلی می شود

   وشما ازاین امر تکوینی

همانا: این دعا که:

  حول حالنا الی احسن الحال

 وقابل استجابت همانا: حی شدن همانا:کن فیکون    

توسط مقام عشق

 همانا: خداوند

 همانا: نفس آگاه خودتان

 می باشد ، غافل اید.

در حالی که فعلیت عشق

در جوارح و قلب و عقل بسیاری از عاشقان و عابدان

علوم و هنرها از قوه به فعل رسیده و متجسم و ظاهر شده است

، و شما  ناظر و شاهد نتایج اسطوره ای آنها بوده اید و هستید

ادامه دارد....

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

15/8/89

rroshanaa@gmail.com

search rroshanaa  in google

http://s1.picofile.com/file/7555562896/10.jpg

http://s5.picofile.com/file/8110408284/13_011.jpg

http://s5.picofile.com/file/8110291300/13_11.jpg

http://s7.picofile.com/file/8236297318/313_00000107.jpg

 

 

 

 

آگاه ز سیم جان ام و صراف ام با چشم دل و گوش دلم, می لاف ام

 

آگاه ز سیم جان ام و صراف ام

با چشم دل و گوش دلم, می لاف ام

***

دیدم , که در اقراء بسم رب,

در قاف ام*

سیمرغ هوای عشق ام و

حراف ام*

مرغان هوای دل,

همه چلچله خوان*

در کعبه نور دل,

هوایی صاف ام*

در محفل عشق

بی دل و اوصاف ام*

پروانه صفت

به طور دل طواف ام*

آگاه ز سیم جان ام و

صراف ام*

با چشم دل و گوش دلم,

می لاف ام*

می لاف که در

هردوجهان اوقافی*

می نوش و بزن

ز باده اعرافی*

برخیز و درون بیا ,

که دری صافی*

در قاف دلت ,

ز "می" دهندت کافی*

عشق ام,عدم ام ,

چون صنمی بی بدن ام*

من بی بدن ام,

چون سنمی در عدن ام*

من" چشمه تسنیم " ام و,

"چشم سمن" ام*

نایاب ترین

تحول حال و تن ام*

من سجده کنم ,

به حال خود, بوسه زنان*

هی بوسه زنم,

لبان حوری بدنان*

هی شانه کشم ,

به زلف حوری و پری*

هی باده خورم,

ز جام شیرین دهنان*

بر خیز و بیا,

که باده ای خوش دهم ات*

مست ات کنم و ,

برم به پیش سنم ات*

در پیش سنم ,

به هوش گردی بینی*

از هرچه غم است,

تو را رهایی دهم ات*

از غم چو رها شوی,

هوامی گردی*

یک چشم بهم زدن,

هدا می گردی*

در طور هوای دل ,

خدا را بینی*

آگاهی و عشق و ,

روشنا می گردی*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

12/11/91

Search rroshanaa on google.com

http://s1.picofile.com/file/7642201391/1110.jpg

http://s3.picofile.com/file/7642201498/110110.jpg

http://s5.picofile.com/file/8103178134/313_0110.jpg

http://s5.picofile.com/file/8103178168/313_110.jpg

http://s5.picofile.com/file/8123281042/313_00110.jpg

http://s5.picofile.com/file/8142392492/313_000110.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

http://s7.picofile.com/file/8234490726/313_00000110.jpg

 

 

تکوین تو به حال و طور(ط) شدیدالقوا(ه).

" طه"

***

از "طغی"ی

ملک  هوا

و

در هوای ملکوت

هدی""

شو.

***

" فاخلع نعلیک"

" انک بالواد المقدس طوی"

***

آری:

آل یاسین شده ای.

از مرسلین شده ای.

به خودت میگویی،

انک لمن المرسلین""

آغاز میشوی.

شروع میشوی.

و این شریعت توست.

کلامت را صادر می کنی.

صدایت را بلند میکنی.

جوارح ات را فعال میکنی.

خبر می دهی، نمی شنوند.

نشانه می دهی، نمی یابند.

نشان میدهی، نمیبینند.

آری:

تا نشده اند.

نه می شنوند.

نه می بینند.

به خودت میگویی،

خودت را خسته نکن.

فقط به آرامی ذکر را مبین کن.

مکتوب کن.

کلمه کن.

آنان که تشته عشق و حقیقت اند،

خبر را دریافت خواهند کرد.

آری:

طغی(ط) در تو فرو کش کرده و هوا(ه) میشود.

طاها میشوی.

طور و طریق ات(ط) ، هدی(ه) میشود.

وارد وادی مقدس طوی میشوی.

آری:

در آن دم که از طغای ملک، هوا شوی ،

از هوای ملکوت، هدی می شوی.

"و انه یعلم السر و اخفی"،

میشوی.

"له الاسما الحسنی"،

میشوی.

" و انا اخترتک فاستمع لما یو حی"،

میشوی.

همه ملایک وجود، مسجود تو می شوند .

تمام قوای جنی و انسی، تسلیم تو می شوند.

به مقا م –ربک الحق-

همانا:

-اله-

همانا:

-هو-

همانا:

-ه-

منزل و منزلت می یابی.

نفس و نفس(دم-ه) ات را میشناسی .

.  به حال و اطوار(ط) شدید القوا(ه) همانا: قوه ( ه) همانا: دم(ه)،

متجسم می شوی.

طا ها می شوی.

به عین الیقین و علم الیقین،

حقیقتی را  ملاقات میکنی.

آری:

این حقیقت را که:

تمام صفات شیطانی و طغیانی و فانی،

بشر را متعین و اسیر به دنیای انسی و فانی کرده اند.

این صفات فانی ،بشر را سنگین و رنگین و

متظاهر و متعین و

مجهول کرده اند.

آری:

از تکوین به

ربک العزیز,  همانا:

تجسم به عشق،

و وصال تکوینی  به

معشوق کریم و کثیر و نعیم

همانا: تکوین به  معنای،

" انا اعطیناک الکوثر"،

مهجور شده ای.

از لذت ادراک و

تکوین به عالم بی تعیین و باقی،

محروم  شده ای.

آری:

چون طاها شوی.

و اغلال از اعناق تو هوا شوند،

و طغیان (ط) و غلیان در نفس ات فرو کش کند همانا: هوا (ه) شود،

انوار  قلبی ،تو را روشنا میکنند.

خاموشی، از اعناق وجودت می پرد.

ذات بی تعیین خودت را میشناسی.

معرفت نفس می یابی.

رب خود را ملاقات تکوینی میکنی .

"من عرف نفسه" را

تکوین و

" فقد عرفه ربه" را

یقین می شوی.

نعل تعینات و تعلقات فانی را خلع میکنی.

به خودت میگویی،

"انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوًی"

نفس و نفس(دم) خود را ،

نفس می کشی .

"و اصطنعتک لنفسی" را

تکوین میشوی.

تن را رها میشوی.

بی اراده نخوردن و نیاشامیدن را طوی می شوی

طائری (ط)، از جنس هوا (ه) میشوی.

هوی یی(ه) همانا: نفسی، طوًی(ط) و هوایی(ه) همانا: نفسی (دم) (ه) طوبی(ط)  میشوی.

طریقی(ط)، هدی(ه) میشوی .

و این طریقت تو و همه انبیا است.

در شروع و حرکت،

استوا می شوی.

شریعت و طریقت،  در

عشق و وفا میشوی.

و این نفخه عشق و آگاهی که  ، کتابی محکم  است. همانا:

"خذ الکتاب بالقوه"(بیان خواهد شد)

را تکوین یافته ای.

طاهر، قدوس و شدید القوا میشوی.

صورت بی صورت  را، متجسم می شوی.

جانان را در آغوش میگیری.

شراب طهور عشق و آگاهی را می نوشی ،

معشوق باقی را سجده میکنی.

طین و تربت پاک خود را میبوسی.

ساقی جانانه را ،

ساغر و پیمانه را،

لیلی مستانه را،

مطرب و میخانه را،...

تکویناً،

ملاقات میکنی.

این همه خودت هستی.

آری: خودت هستی

مقام بی تعین توست.

همانا:

عشق و آگاهی می شوی

لوح و کلمه می شوی

قلم و کتاب می شوی

آری:

اگر یک دم ، صفا ت و تعیناتت  را خلع نعل کنی،

خود را ملاقات تکوینی و ملکوتی میکنی.

چه قرآنی عظیم  و چه کوثری به تو عطا می شود.

عالم غیب و بی تجلی را ایمان می آوری.

آدمیت را عشق میشوی

عشق را آگاهی می شوی.

آگاهی را عدم میشوی.

عدم را دم (ه).

دم را نان و خون ،

همانا:

جسم و جان ،

کالبد و روح ،

قطران آب و طیران هوا(طه)

همانا:

منٌ و سلوا،

طلٌ و دماء،

می شوی.

آری:

ما ء و طین(ط)  را   قوا(ه)  می شوی،.(طه)

"ان اسر بعبادی فاضرب لهم طریقا فی البحر یبساً "

لا تخف درکا و لا تخشی""

را

" لقد اوحینا "

میشوی.

همانا:

طائر (ط)شدیدالقوا(ه) میشوی.

طا ها می شوی.

آری:

" و ذالک جزاء من تزکی"

را یحیا میشوی.

آری:

آنان که در یمین طور سینا،

عشق را از قلب دریافت کنند.

تکویناً ،

طائری"-ط- می شوند،"

همجنس و همنفس با،

آب (منٌ) ،-ه-

یا

هوا(سلوی)-ه-

طائر قدسی می شوند.

طائرهو،

-طه-

می شوند.

آری:

طا ها،

تکوین به طیبات(ط) آب و هوای(ه) قدسی است

تکوین به انفاس ربوبی است.

تکوین به هوا (ه)کننده هر آنچه اطوار و طغیان(ط)  است

تکوین به طریق الهدی(طه) است

تکوین به خاموش کننده مارج های شیطانی است.

قوه هد(ه) کننده فرعونیان و طاغوتیان(ط) است.

آری:

آنان که طغی(ط) را هوا (ه )و

در طور (ط) سینین،

شدید القوا(ه)

شده اند.

طا ها شده اند

آنان

در طریقت (ط) عشق،

نفس(ه)

میکشند.

پرده دار کعبه قلب شده اند.

طائر(ط)

و

دردی کش ساقی میخانه دل شده اند.

همان طائری(ط) که

بین تو و قلب صنو بری ات حول میکند و

دم به دم(ه)  و دمادم تو را باالقوه(ه) حی میکند .

هان:

طغی نکنید تا،

از مصیر هدی،  جدا نشوید

طریق هدی را همراه شو ید

تا حق همانا: رضامندی و یقین را سلام شنوید

که:

السلام علی من اتبع الهدی" "

طیب و طاهر (ط)شوید تا هدی(ه) شوید

هان:

طغی ،

هوی را همانا: انسداد هوا را و  ضل همانا: حجاب و صد( سد ملکوتی و تکوینی-صدون علیکم)   را در انفاس و انوار شما حلٌ میکند.

همانا: ترس و خشم و شقی را در شما هوی می کند .

 همانا: اعناق شما را پر از اغلال می کند.

آری:

طریق هدی،(طه)

مصیر تکوینی برای تمامی آفریدگان است.

زمین و آسمان و ما بینهما،

کو چکترین طغی یی از خلقت تکوینی خود ندارند.

تکویناً

در مصیر هدی هستند .

تسلیم و مطیع اند .

رب خالق ، آنها را تکویناً هدی میکند.

آری:

ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی""

شما نیز از مصیر هدی منصرف نشوید،

تا به ضلالت و شقاوت نیفتید.

"من اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی"

تو نیز که برگزیده شده ای،

در طریق هدی،

پیامت را به آرامی و

بدون اینکه خود را  زیاده خسته و نا امید کنی.

با صدای آرام بیان کن.

آنچنانکه

همه مخلوقات در مصیر هدی،

تکویناً ، به آرامی هدایت و

مکتوب و مبین می شوند .

برای قدوس حکیم،

قرآنی کریم هستند.

آری:

طا ها

تکوین تو به نفس پاک و

نفس و دم( آری-ه) آرام وروان

است.

همانا :

طی و طریق تو

به حال و طور(ط) عشق ورزی و

حول و طوی(ط)ی  تو به

قوه(ه) الهی و نورانی است.

همانا :

به

عقل و فلب

سلیم و مطمئنه و

عرش اعلی منقلب می شوی.

بر صیرت عشق و کلمه شدگی ،

آگاه و استوا می شوی.

این تنزیل و تکوین عشق به تو.

همانا :

در خلق و تکوین زمین و آسمانها نیز،

متصور و متجلی است.

که پنهان و آشکار ،

به روشنی و

بدون خستگی و با آرامش

با همه گوش ها و چشم ها،

سخن میگویند.

و این آیات کتاب حکیم،

و قرآن کریم.

است.

آری:

در تو نیز،

حقیقت مکتوب

نازل نشده است تا

خود را در رنج و خستگی بیندازی.

حقیقت،

خود نافذ است.

تو در وادی مقدس طوی(ط)،

طی و طواف(ط) نفس و نفس(ه) میکنی .

طه می شوی،

طایر انفس می شوی.

آل طاها می شوی.

از مقربین و فرشتگان قدسی می شوی.

سیمرغ کوه قاف می شوی.

فرشته مقرب می شوی.

سبک بال می شوی.

پر و پرواز میشوی.

پرده و هم راز می شوی.

طیران مرغ می شوی

ارض و سماء میشوی.

ثری و تحت الثری میشوی.

وراء و ما وراء میشوی.

آری:

"طه ما انزلنا علیک القران لتشقی"

" الا تذکره لمن یخشی تنزیلا"

" ممن خلق الارض و السموات العلی"

" الرحمن علی العرش استوی "

آری:

آل طاها شده ای.

طغی در تو هوا شده است.

اطوار تو هدی شده است.

طین و طینت تو شدید القوا ( قوه – هو ا – ه) شده است.

حال و اطوار(ط) انبساطی و لطیف و

گشایش نفس و نفس (دم-ه-)

در تو تکوین یافته است.

آری:

بین خودت و قلبت، یحول میشوی.

ال-ه- شده ای،

-ه- شده ای.

هیچ امری تو را،

به نفس تنگی و

نفس نفس زدن و

طغیان نفس  نمی اندازد.

نفست پاک شده است.

طمئنینه (ط)  و قوه  نفس (ه)  یافته ای.

به طور (ط )شدید القوا(ه)،

وارد شده ای.

طور و طریق(ط) تو هدی(ه) شده است.

آری:

طه شده ای.

اصحاب الصراط السوی""

شده ای

و من اهتدی""

شده ای.

آل طا ها شده ای.

"خذ الکتاب بقوه " را تکوین یافته ای.

(بیان خواهد شد)

صا حب کتاب شده ای.

همانا:

طغی را هوا شده ای.

هوی را هوا شده ای.

رسول خدا شده ای.

آری:

تا

طا ها نشوی،

آرام و صفا نشوی.

رسول خدا نشوی.

آری:

ادامه دارد...

 

***

بدانید و یقین بدانید،

آنانکه برای هدایت مردم ،

به قدرت اسلحه  و قدرت حکومت زر و زور،

متوصل می شوند.

و با ظلم و خشونت و دروغ و رشوه،

به دین و دنیا تجاوز میکنند.

نه دین و ایمان دارند،

نه حریت و آزادگی .

آنان با تشکیل و دست اندازی به

نهادهای به اصطلاح دینی و حکومتی خودی،

به فریب خود و دنباله هایشان مشغولند.

آنان حقیر ترین موجودات زمینی هستند .

نه از عقل قدوس و حکیم ،و

نه از عشق و آگاهی،

بهره ای ندارند.

نه عشق را می شناسند.

نه کتاب را،

و نه ایمان را،

آنان در طول تاریخ ،

دشمن انبیا و حکما و آزادگان بوده اند.

و جزای خود را گرفته اند و

چه بد جزایی.!

بدانید و یقین بدانید

رهبران حقیقی و برگزیده شما آنانی هستند که،

در فضایی آرام و دوستانه و به آزادی تمام

آنان را لایق رهبری می یابید.

و این مقام را شما، به آنان تفویض می کنید.

نه آنان که با مکانیسم های جاهلانه و

ظالمانه و فریبکارانه ،

مقام  هدایت و رهبری را

از شما مطالبه  و به شما تحکیم میکنند.

آنان مصداق فرعونیان و طاغوتیان می باشند.

و بزودی هوا خواهند شد.

و این حقیقتی مکتوب است.

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

7/8/89

rroshanaa@gmail.com

search  rroshanaa  in google

http://s1.picofile.com/file/7555560428/9.jpg

http://s5.picofile.com/file/8109549200/13_10.jpg

http://s5.picofile.com/file/8109640026/13_010.jpg

http://s5.picofile.com/file/8109549200/13_10.jpg

http://s7.picofile.com/file/8234490726/313_00000110.jpg