ملائک , جمله پیغمبر تویی , تو 313-08

ملائک , جمله پیغمبر

تویی , تو

***

 

ز تو جانان من

عشقیست  بر  دل

که نورش گشته  هر دم

شمع  محفل

نگردم یک  دمی

زان   عشق  غافل

که بی نورش

نمی ماند ،

مرا دل

دل و هم جان و جانانم

تویی تو

غم و هم درد و

درمانم تویی تو

مرا در روز خورشیدی

به شب ماه

دلم مهر تو جوید

گاه و بی گاه

مرا پیدا و پنهانم

تو یی تو

سبا و هم سلیمانم

تویی تو

مرا بلبل مخوان

بلبل تویی تو

ز من " پر"  وا مدار

پروانه ای تو

مرا در کوی تو

نامی نباشد

بجز بام تو

اندامی نباشد

مراجز کوی تو

آب و گلی نیست

بجز شمع و گل تو

محفلی نیست

مرا عشق تو

میدارد به کارم

بجز عشق تو

هیچ است روزگارم

بجز در چشم تو

منزل ندارم

چگونه یک نفس

بی تو بر آرم

مرا جز ماه تو

سالی نباشد

بجز حال تو

احوالی نباشد

مرا جز وصف

تو اوصاف" لا" شد

چو خود را در تو دیدم

" خود" خدا شد

خدا گشتم

"خود"م را سر بریدم

خودم را

بار دیگر آفریدم

نگه بر خود چو کردم

نور دیدم

همه اطراف خود را

حور دیدم

همی دیدم که زان پس

من نمیرم

به حال لم" یلد یولد"

اسیرم

به سر گفتم

چه افتادی در این خاک

حساب جامه  داری

از تو شد پاک

کنون من عیسی ام

تو جبرییلی

دمی از من بگیر

تا عرش گیری

بیا فرش سلیمانی

تویی تو

بیا آن غول دیوانی

تویی تو

بیا  حضرت تویی

آدم تویی تو

ملایک

جمله پیغمبر

تویی تو

بیا روح القدس

روح الامین تو

بیا ابلیس و

شیطان زمین تو

بیا آن سید ساجد

تویی تو

بیا هم پیر و هم قائد

تویی تو

بیا ای" اولین انبیا" تو

بیا ای" آخرین مرسلان" تو

بیا ای مومنان

در انتظارت

بیا ای جاهلان

آتش بیارت

بیا" پیغمبری"

پیشه ی تو گشته

که عشق و آگهی

ریشه ی تو گشته

بیا بار دگر

پیغمبری کن

همه پیغمبران را

سروری کن

 

ناصر طاهری بشرویه

(روشنا)

پیامبر عشق و آگاهی

Search  rroshanaa  on google

 

 

http://s4.picofile.com/file/7920220000/313_8.jpg

 

ناصر طاهری بشرویه ... روشنا 313-08 

http://s5.picofile.com/file/8118435342/313_08.jpg

http://s5.picofile.com/file/8118474434/313_008.jpg

 

مظهر عشق سویداست دل و جان آمد 313-058

مظهر عشق سویداست

دل و جان آمد

***

 ساقی عشق چه زیباست ،*

بهاران آمد*

مطرب عشق  هویداست  ،*

سواران آمد*

منظر عشق، فریباست *

که عریان آمد*

مظهر  عشق سویداست*

دل و جان آمد*

شربت عشق شراب است*

به مستان آمد*

مستی عشق  ثواب است*

به دستان آمد*

مجمر عشق فرات است ،*

به جریان آمد*

جلوه بر عشق  محاط است *

  که پریان آمد*

سایه بر عشق ممات است*

که تابان آمد*

مکتب عشق دوات است*

 کتیبان آمد*

ثروت عشق برات است*

سلیمان آمد*

آیت عشق , صراط است،*

که ایمان آمد*

غایت عشق , حیات است*

که ایقان آمد*

روشنا, عشق معاد است*

که جانان آمد*

چشمه آب حیات است

که یزدان آمد

***

ناصر طاهری بشرویه.....روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

***

http://rroshanaa2.persianblog.ir

rroshanaa@gmail.com

search  rroshanaa  on  google

 

http://s4.picofile.com/file/7979773973/313_58.jpg

http://s5.picofile.com/file/8118380368/313_058.jpg

 

نی قلب پر از کینه و نی دشمن و یار 313-089

نی قلب پر از کینه و

نی دشمن و یار

***

ای مردم روزگار ما،*

 باز آرید*

یک لحظه *،

شکار خود*

 به بازار آرید*

آن "من" که*

 شکار کرده اید

 در عالم*

یک لحظه،*

کنار

 خود "بی من"*

 آرید*

هان:

 آن خود "بی من"*

 نه غمین است و

 نه شاد*

نی صاحب مکتب است و*

 نی دین و سواد*

نی کافر و زاهد است و*

 نی فسق و فساد*

در دامن بستریست*

 خوش طین و نهاد*

نی در پی جنگ و اشتر و*

 فیل و سوار*

نی عاشق تسبیح *

 و شهادت و

نه در استغفار*

نی بمب اتم شناسد و*

نی دینار*

نی قلب پر از کینه و*

نی دشمن و یار*

هان :

آن خود "بی من"*

همه تن *

خود، چشم است*

مهریست که در محبت و*

در خشم است*

با چشم زمین و آسمان*

همچشم است *

او چشمه نور است و*

 به چشمت،

 چشم است*

نوریست که بر گوش و*

 دهانت چشم است*

بر چشم گل و چشم نگارت*

چشم است*

نور یست که در آتش و*

نفت و پشم است*

در عقل و نفس گردد و*

هر دم  چشم است*

تو زنده در آن دمی که*

در چشم شوی*

آگاه در آن دمی*

که بی خشم شوی*

آن قصه مردن تو، *

چون زنده شدن*

هان:

مرده و زنده ای که*

چون چشم شوی*

چون مرده شدی ،*

حور شدی،*

چشم شدی*

چون زنده شدی،*

شور شدی , خشم شدی*

هان:

زنده و مردن تو ،*

شور و نفس است*

چون نفس شدی،*

عشقی و بی خشم ،*

شدی.*

هان خیز و *

به نفس خود در آ،*

عاشق شو*

از دین محمد و مسیح،

فارغ شو*

الله یحول بین مرء و قلبت*

با دم شو و  

ز اغلال عنق،

 فارق شو*

فرقان و فریق زندگانی،*

هوس است*

قرآن و طریق آسمانی،*

نفس است*

از فرق در آ و

در قرین همدم شو*

بی عشق به هر کجا روی*

 آن قفس است*

هان:

  عشق، قرین و همدم و*

قرآن است*

آیات کتاب آن حکیم*

برهان است*

برهان حکیم ،*

عشق و آرامش جان*

بی عشق ،جهان، *

 چون یکی فرقان است*

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

1/7/90    *

http://rroshanaa.persianblog.ir

rroshanaa@gmail.com

search “rroshanaa” in “google.com”

http://s2.picofile.com/file/8100553376/313_89.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8117760584/313_089.jpg

 

 

نور در شب جلوه دارد در دل ظلمت جهان 313-040

نور در شب جلوه دارد

در دل ظلمت جهان


***

گر خدا خواهد،

که روح ات را دمی ،

آرد  به دید*

"بازدم " میگردی و بی دم

 شود  ، روحت پدید*

جمله اندام  ات در آغوش تو  *

نزدیک و بعید

تیرگیهایت  به نور عشق،

می گردد سپید*

 آن که با  آن گوش و

چشمان تو*

بشنید و  بدید *

آدمی را آفرید،

وز عشق آگاهی

تنید

عشق ،

نوری نافذ است و*

عالمی منشور،

  اوست*

روح تو  بودای عشق است،

 ناظرو منظور اوست*

هیبتک های مکانی،

فکرتی در کوی اوست*

شیطنک های زمانی

غفلتی از گوی اوست*

عشق باشد لا زمانی

حی و قیوم و جوان

علم های من لدنی را

مربی عشق دان

عشق باشد احسن الحال تو

قدر اش را بدان

مالک این حال گردی

گشته ای صاحبقران

در نهان شب , عزیزان

دیده ام نوری عیان

نور در شب جلوه دارد

در دل ظلمت جهان

روشنا یم ،

عشق در ظلمت،

همی خوانم عیان

عشق در شب واژه گردد

قدر شب ها را بدان

من شب قدر ام ، شهید ام

احسن الحال زمان

آگه از احوال انسان

تا هزاران سالیان

واژه ام من ،لوح عشق ام

عشق را حی ام جوان

شاهد غیب ام ، یقین ام

عشق را وحی ام , بیان

من زمان را در نوردیدم

حدیثم عشق خوان

مالک ایام دین ام

روشنا ، صاحب زمان

 

 

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

Search  rroshanaa   on google.com

rroshanaa@google.com

http://s1.picofile.com/file/7955567846/313_40.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8118088650/313_040.jpg

 

"روشنا" آید و این واقعه منصور افتد 0000-0001

"روشنا" آید و

 این واقعه منصور افتد

***

وقت آنست که*

بر ظلمت شب نور افتد*

صبحدم گردد و*

آفاق  فلک شور افتد*

وقت آنست که*

تر دامن گل چاک شود*

طرفه دامن گل*

بر دل مهجور افتد*

نفس باد صبا*

در نی و شیپور زند*

دم عیسایی ما*

بر کرو هم کور افتد*

وقت آنست که*

دیوانه ز شهر دور شود*

مفتی شهر پی*

دانه انگور افتد*

کافر جاهل وسرگشته*

چو حنانه شود*

مومن عاشق و دلبسته*

به مور مور افتد*

ساقی میکده،*

 ساغر،

می دردانه کند*

عاقل و عالم پرغبغبه*

معذور افتد*

عارف و پیر خرابات*

مسیحانه شود*

مسجد و صومعه و دیر*

چو محذور افتد*

زاهد و مدعی شرع*

سر و سینه زند*

عاقبت،

گشته چو "بوجهل" و*

به منفور افتد*

وقت آنست که*

از "قبله گه" حق و یقین*

عشق و فرزانگی،*

 درجام می و *

شور افتد*

دیر و میخانه یکی*

*کعبه و بتخانه یکی*

عاشق حق شوی و*

چشم تو بر نور افتد*

عشق جانانه شوی*

کاتب فرزانه شوی*

شاهد خود شوی و*

عشق ، تو را حور افتد*

حور این روضه شوی*

صاحب فیروزه شوی*

طائر ملک یقین*

قلب تو پر نور افتد*

وقت آنست  که*

در قاطبه ملکت و دین*

"روشنا" آید و*

 این واقعه منصور افتد*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

16/6/90

Search  rroshanaa  on google.com

http://s4.picofile.com/file/7806400107/roshanarohani.jpg

 

http://s4.picofile.com/file/7806428595/rohani92.jpg

.

http://rroshanaa2.persianblog.ir

rroshanaa@gmail.com*

http://s4.picofile.com/file/8100186584/313_87.jpg

http://s5.picofile.com/file/8117700200/0000_0001.jpg