سیل شراب چشم تو قلب و دلم برآب داد 313-022

سیل شراب چشم تو

قلب و دلم

برآب  داد


***

حجره نشین خاک و

خون

سجده زد و

سلام داد

سر ز حجاب

در کشید

جام می و

شراب داد

هر که

سلام بر تو کرد

غنچه شدو،

شکوفه شد

هر که ز تو

شکوفه شد

محمل او گلاب داد

چشم و دلش ،

پر آب شد

مهر تواش،

مراد شد

مرغ دل اش

ترانه کرد

نغمه ای بی حساب،

داد

عاشق تو،

حباب شد

هم می و ، هم

شراب شد

همدم هر پیاله شد

هستی خود،

بر آب داد

دوش، " رخ"ا ت  ،

چو ماه بود

مست می و

شراب بود

سیل شراب چشم تو

قلب و دلم

برآب  داد

جام طهور من

رسید

جامه و تن ز من

پرید

روشنکی ،

چو قرص ماه

روح مرا ،

شراب داد

چشم و دلم،

بهانه کرد

خلوت شب،

ترانه کرد

روشنکم،

به چشم و دل

قطره ای

" اشک ناب" داد

اشک ،

ز چشم من چکید

قاصدک دلم ،

بدید

خنده ای،

بر لبم جهید

"عشق " ،

مرا جواب داد

گفت تو یی گواه من

مالک تخت و جاه من

خوش بنشین به گاه من

کلمه ذکر و باب داد

 

×××

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

rroshanaa@gmail.com

http://rroshanaa2.persianblog.ir

 

http://LUCIFER2012.mihanblog.com

http://s4.picofile.com/file/7936503224/313_22.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8126116192/313_022.jpg

 

*عشق, زین برنای هستی *دم به دم سودا کنم 313-083

*عشق,

 زین برنای هستی

*دم به دم سودا کنم


***

*جام می پر کن

که خواهم

*در دلم، غوغا کنم

*جلوه ای از روی ماهت،

*در دلم مینا کنم

*شانه بر زلفان مستت

*بوسه بر لبها کنم

*تکیه بر آن شانه هایت،

*قهر از این غمها کنم

*گرمی آغوش  مهرت

*مأمن و مأوا  کنم

*باده از مهرت بنوشم

*عقل ، بی پروا  کنم

*جام می پر کن

 که خواهم

*روی بر صحرا کنم

*کوه و دشت و صخره ها را

*جلوه از گلها کنم

*مطربان مستانه خوانند

*شور در نی ها کنم

*نغمه در مرغان دریا

*بلبلان، شیدا کنم

*جام می پر کن که خواهم

*جمله وا ویلا کنم

*کوی مجنون پا گذارم

*سجده بر لیلا کنم

*دست وامق را بگیرم

*جانب عذرا کنم

*قطره از باران عشقت

*بر دلم، دریا کنم

*جام می پر کن که خواهم

*زهد را رسوا کنم

*جامه ای سیمین بپوشم

*غسل در می ها کنم

*عشق,

 زین برنای هستی

*دم به دم سودا کنم

*شرحه ای در سینه آرم

*واژه را معنا کنم

*جام می پرکن که خواهم

*عشق را شیوا کنم

*شیوه از می ها بگیرم

*سور در غمها کنم

*مهر بر دلها نشانم

*شور در جانها کنم

*نور در ظلمت فشانم

*"روشنا"، بر پا کنم

 ***

*ناصر طاهری بشرویه...روشنا

*پیامبر عشق و آگاهی

1/5/90

rroshanaa@gmail.com

http://s4.picofile.com/file/7998897846/313_83.jpg

http://s5.picofile.com/file/8126002950/313_083.jpg

 

همی دانم که آغوش اش مرا خلوتگه جان است 313-075

همی دانم که آغوش اش

مرا خلوتگه جان است

***

دیده پر ابر است و

باران زاست

بارانم نمی آید

روح و جانم

در تب لیلاست

جانانم   نمی آید

شور عشقی

در دلم پیداست

دلدارم  نمی  آ ید

دل به خلوت رفته و

شیداست

آرامم نمی آید

هوایی در دلم گوید

که بارانم همی آید

نفس در قلب می حالد که

جانانم همی آید

 دلم دلدار من گشته

مرا در عشق

می ساید

ز حالم نیک می دانم

که حول حال می آید

ز اشک آگه ام دانم

مرا دلدار می آید

ز بغض سینه ام خوانم

مرا غمخوار می آید

همی بینم

در ابرسینه

باران است

و جانم

جان جانان است

همی بینم که شیدایم

دلم

لولی وش جان است

همی دانم

که خلوت در دلم

آغوش رحمان است

همی دانم که آغوش اش

مرا خلوتگه جان است

در این  خلوت

چه می پویم

از این  رحمت

چه می جویم

کدامین فهم داند آنچه من

از  عشق می پویم

کدامین عقل شوید آنچه من

در  عشق می شویم

مرا

این عشق

باران است و

رحمان است

دلم را عشق

خود، ناخوانده

میهمان است

حضورش در دلم

  آرامش جان

است

دمادم عقل من زین عشق

حیران است

آری:

 عشق

میعاد است و ایمان است

عشق،

آغاز پایان است

همانا:

عشق

آغاز است و

پایان است

صراط مستقیم ،

عشق است

صراط مستقیم عشق،

بر هر درد،

درمان است

و باری

عشق حا میم گشت و

حا میم ، خود

همان

تنزیل فرقان است

و

عشق

انجیل و قرآن است

که ایزد

عشق بود و

عشق ،

موسا گشت و

عیسا و محمد،

روشنا

منجی دوران است

 

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

26/3/90

http://s3.picofile.com/file/7989964080/313_75.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8125772768/313_075.jpg

 





زهره عشق و وفایی* در صدف ، در و صفایی 313-092

زهره عشق و وفایی*

در صدف ، در و صفایی

***

بی دم و*

بی عقل گشتم*

"باز دم"  

شد سرگذشتم

در حباب تیرگی ها*

روشنا گشتم

 گذشتم*

عالم اوصاف،

گشتم*

عالم اعمال،

دیدم*

ماضی و*

مستقبل و حال*

در قیامت ،

من پریدم*

عالم روحی ،

چنین است*

مالک ایام دین

است*

هان:

بهشت و هم جهنم*

نفخه اهل یقین ، است*

هیمه تن را ،

رها کن*

خیمه دم را،

سوا کن*

پشت این صورتگریها*

غل از اعناق ات

هوا کن*

گر دمی  دم را بیابی*

دل به غم ،

هرگز نتابی*

در همه انفاس عالم*

همدمی جز دم،

نیابی!*

هر زمانی،

نفخه بینی*

گه یساری

گه یمینی

پشت پرده،

کی توانی !*

روشنا اسرار  ،

بینی*

آدمی شو*

رو دمی شو*

تا،

بهشت و گلشن آیی*

چشم بند و

 با دمی شو*

در سیاهی *

 روشن آیی*

زهره عشق و *

وفایی*

در صدف

در و صفایی

نون قلم

ما یسطرونی

درحدیثی احسن

 آیی*

***

 

ناصر طاهری بشرویه.......روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

 

http://s1.picofile.com/file/8100840568/313_92.jpg

http://s5.picofile.com/file/8125112000/313_092.jpg

 

 


خودم را عاشق و معشوق خدا را عشق دیدم من 313-015

خودم را عاشق و معشوق

خدا را عشق دیدم من

***

ز آب و گل

تنیدم من

به نای و نی،

دمیدم من*

شراب و ساقی و مطرب

بهار دل بدیدم من

گلی دیدم،

که در جامی*

شکوفا شد،

چه بویا   شد*

ز عطر گل،

شنیدم  من*

سلام اولین اش من*

شبی دیدم

که انس و جن*

یکی نای و

یکی نی شد*

شنیدم :

" اقرا بسم رب"*

کلام اولین اش  من*

صراط  مستقیم  دیدم

صراط  الذین اش من*

که انعمت علیهم بود

پیام ملک و دین اش من*

به  آب و باد و

در خاک اش*

نظر کردم،

ندیدم  من*

بجز آن  قطره باران*

که از ابر اش،

چکیدم  من*

پریدم  من،

چکیدم من،*

بجز ساقی،

ندیدم  من*

بجز راهی بسوی  او*

رهی باقی،

ندیدم من*

ره ساقی , ره عشق و

ره باقی ره عشق است

چو خود را عشق دیدم من

به آگاهی رسیدم من

خدا را فعل ما عشق و

سماء و حال ما عشق است

بجز عاشق وشی آگاه

شهی باقی ندیدم من

همه انفاس انس و جن

پی عشق اند و آگاهی

عدم معشوق آگاهی

عدن را عشق دیدم من

چو عاشق گشت معشوق و

چو معشوق گشت عاشق وش

خودم را عاشق و معشوق

خدا را عشق دیدم من

خدا ی عشق را دیدم

یحول بین قلب و من

بجز این  نفس حول الحال

مهی باقی ندیدم من

چه ها دیدم , چه گویم من

چه ها گویم, چه دیدم من

خدای عشق و آگاهی

خودم را عشق دیدم من

رها گشتم , چه ها گشتم

جلال کبریا گشتم

همه انفاس عالم را

جمال خویش دیدم من

 

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

Search rroshanaa on google.com*

http://s1.picofile.com/file/7929984080/313_15.jpg

http://s1.picofile.com/file/8124425368/313_015.jpg