تا گریه کند چشم و دلم اشک بنوشد غیر از رخ تو، روح وتنم جامه نپوشد ( رهبر معظم و روشنا )

تا گریه کند چشم و دلم اشک بنوشد

غیر از رخ تو، روح وتنم جامه نپوشد

( رهبر معظم و روشنا )

***

 

رفت از بر من،

آنکه، مرا

روح و روان است

آهی،  به دلم ماندو

" رخ "ام،

"اشک "کشان است

او چشم ودلم گشت و ،

"رخ"ا ش،

مهر نهان است

او دلبر من گشت و،

"دل"ا ش،

صورت جان است

تا گریه کند چشم و

دلم اشک بنوشد

غیر از رخ تو،

روح وتنم ،

جامه نپوشد

تا مهر تو نوشم،

دل من تیره نگردد

تا عشق تو دارم،

دل من،  پیر نگردد

ای ساقی جانانه ،

منم، باده فروشم

تا می نفروشی ،

به خدا ، باده ننوشم

تا می نخورم از تو،

مستانه نگردم

تا عشق تو دارم ،

پی میخانه چه گردم !

بر چهره من ،

شور رخ یار،

که دیده است؟

بر قطره اشکم،

غم دلدار ،

که دیده است ؟

دل در طلبت ،

مویه کنان،

جان و تنم شست

مهرت به دلم آمد و

هی ، قلب مرا سفت

بر پرده قلبم بنشین،

جامه دریده ست

بر حفره دل،

کن نگهی،

رنگ پریده ست

ای ساغر و پیمانه،

مرا می ده و نوشم

ای می به تنم جان ،

ز چه رو باده ننوشم

 

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

http://s4.picofile.com/file/7940251933/313_26.jpg

http://s5.picofile.com/file/8112691626/313_0026.jpg

http://s5.picofile.com/file/8148586650/313_00026.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

 

 

حاکمان جهل و کین ، ای قاصبان ملک و دین دشمن آزادگان، ای دین فروشان بس کنید

حاکمان جهل و کین ، ای قاصبان ملک و دین

دشمن آزادگان، ای دین فروشان بس کنید

( رهبر معظم و روشنا )

***

 

حاکمان جهل و کین ،

ای قاصبان ملک و دین

دشمن آزادگان،

ای دین فروشان بس کنید

ای برادر ، خواهرم,

فرزند پاک و نازنین

چشم پوشی بر سفیهان،

ای عزیزان بس کنید

آتش اندر سبزه زاران،

تیر بر آزادگان

بر برادر خواهران

ای نیزه داران بس کنید

نی ز اسلام آگهید ،

نی از محمد،  نی ولی

نی ز عیسا ، نی ز موسا،

نی ز وحی منزلی

نی کتاب و نی ز ایمان،

نی ز "نفس اولی"

نی ز نور و نی حقیقت،

نی ز "عشق منجلی"

بسم رحمان و رحیم آمد،

بگوید بس کنید

عشق آرید،

فتنه ها را

از دل خود، پس کنید

بت نه آن خاک و گل است،

ای مردمان روزگار

آنچه در قلبت  نگنجد

بت بود ، هان: ای نگار

گوش و پوس و استخوانها ،

بر تو بت گشته رفیق

جنگ عیسا و محمد ،

کی شود  با تو شفیق

بت پرستی ترک کن،

آگه زنفس خویش شو

نفس خود را گر شناسی

بر دو عالم خویش شو

روشنا آمد بگوید ،

در حوالی پر مزن

نور حق در اندرون  است،

در برون پر پر مزن

نی ز موسا نی زعیسا ،

نی محمد،  دم مزن

جنگ هفتاد و دو ملت،

بس کن و "خر""من" مزن

هان:

الف با لام و میم

خود آن "من" است

هم کتاب و هم قلم,

هم "خرمن" است

"خر""من" این اولیا,

از تن زنید

سوی عشق آیید

بر خرمن زنید.

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

30/11/89

http://s1.picofile.com/file/7988263010/313_72.jpg

http://s5.picofile.com/file/8117346118/1393eyd.jpg

http://s5.picofile.com/file/8149497384/313_0072.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

 

 

 

 

 

گفت تو یی گواه من , مالک تخت و جاه من خوش بنشین به گاه من , کلمه ذکر و باب داد ) رهبر معظم و روشنا )

گفت تو یی گواه من , مالک تخت و جاه من

خوش بنشین به گاه من , کلمه ذکر و باب داد

) رهبر معظم و روشنا )

***

 

حجره نشین خاک و

خون

سجده زد و

سلام داد

سر ز حجاب

در کشید

جام می و

شراب داد

هر که

سلام بر تو کرد

غنچه شدو،

شکوفه شد

هر که ز تو

شکوفه شد

محمل او گلاب داد

چشم و دلش ،

پر آب شد

مهر تواش،

مراد شد

مرغ دل اش

ترانه کرد

نغمه ای بی حساب،

داد

عاشق تو،

حباب شد

هم می و ، هم

شراب شد

همدم هر پیاله شد

هستی خود،

بر آب داد

دوش، " رخ"ا ت  ،

چو ماه بود

مست می و

شراب بود

سیل شراب چشم تو

قلب و دلم

برآب  داد

جام طهور من

رسید

جامه و تن ز من

پرید

روشنکی ،

چو قرص ماه

روح مرا ،

شراب داد

چشم و دلم،

بهانه کرد

خلوت شب،

ترانه کرد

روشنکم،

به چشم و دل

قطره ای

" اشک ناب" داد

اشک ،

ز چشم من چکید

قاصدک دلم ،

بدید

خنده ای،

بر لبم جهید

"عشق " ،

مرا جواب داد

گفت تو یی گواه من

مالک تخت و جاه من

خوش بنشین به گاه من

کلمه ذکر و باب داد

 

***

 

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

rroshanaa@gmail.com

http://rroshanaa2.persianblog.ir

 

http://LUCIFER2012.mihanblog.com

http://s4.picofile.com/file/7936503224/313_22.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8126116192/313_022.jpg

http://s5.picofile.com/file/8143079600/313_00022.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

 

 

بو سه بر معشوق ، چون زد نای ما نای ما زان بوسه ها ، شد های ما ( رهبر معظم و روشنا )

بو سه بر معشوق ، چون زد نای ما

نای ما زان بوسه ها ، شد های ما

( رهبر معظم و روشنا )

***

 

ما نبودیم

سایه ما نور شد

نور گشتیم

جلوه ما حور شد
حال ما پر نور بود

پر شور شد

نفخه ای شد شور ما

در صور شد
نفخه آن صور ، شد در نای ما

ما الف گشتیم

او شد بای ما
آن الف با بای خود ، همخواب شد

ابر آگاهی ، از آن پر آب شد
بو سه بر معشوق ، چون زد نای ما

نای ما زان بوسه ها ، شد های ما
نفخه اش از نای بگذشت

هوی شد

هوی او ، در قلب ما رهپوی شد
هوی او شد ، موسی درگاه ما

عشق او شد ، عیسی آگاه ما
شرحه شرحه گشت ابر جان ما

قطره های عشق شد باران ما
آسمانها و زمین ، پر آب شد

جمله پهنای جهان،  سیلاب شد
جمله آگاهی ما ، در آب شد

جهل بر ما،  آتشی بی تاب شد
آب زان آتش ، چو دور از خویش شد

خاک گردیده

دلش پر ریش شد
ریشه ها مان ، سوی آبی میدوند

تا که آبی در کشند

آگه شوند
آب ساقی مدام جان ما

عشق و آگاهی و

هم ایمان ما
لوح آن عشقست و

آگاهیست آب

جلوه نور است و

پیداییست آب
جمله پیداها ، در او پیدا شده

جمله زشتی ها ، از او زیبا شده
جهل و تاریکی تو از خود دور دار

قلب و جانت تشنه آن نور دار
گر تو خواهی

ساقی جانت شود

زنده دارد

نور و ایمانت شود
خاک تو ، آن نان عیسایی شود

آب تو ، جام مسیحایی شود
نفس تو پاک است

عیسی خود تویی

قلب تو نور است

موسی خود تویی
بر الفبای وجودت کن نظر

اقراء باسم ربک داری بسر

***

ناصر طاهری بشرویه---روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

 

 

Search  rroshanaa in google

rroshanaa2.persianblog.ir

nasertaheriboshrouyeh.persianblog.ir

http://s2.picofile.com/file/7969055371/313_51.jpg

http://s2.picofile.com/file/7969056769/313_051.jpg

http://s5.picofile.com/file/8119780434/313_0051.jpg

http://s5.picofile.com/file/8147806300/313_00051.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg

 

 

( رهبر معظم و روشنا ) شربت و می بر لبانش , ساغر و نی در زبانش عشوه ها صاحبقرانش , عاقلان، دیوانه دارد

( رهبر معظم و روشنا )

شربت  و می بر لبانش , ساغر و نی در زبانش

عشوه ها صاحبقرانش , عاقلان، دیوانه دارد

***

 

*ساقی میخانه دل،

*باده ای

دردانه دارد

*شاهد شیرین عذارم،

*حالتی

مستانه دارد

*شعله شمع وجودش،

*عقل و دل،

پروانه دارد

*نفخه های گرم مهرش،

*روح و جان،

فرزانه دارد

*"نرگس مست" اش

چو خندد،

*دل ، به دنیا ،

دل نبندد

*نغمه های "دل نشین" اش

*قصه و افسانه دارد

*مستی و می،

مطرب و نی،

*سا قی و پیمانه ها،

هی،

*باده ای جانانه دارد

*شربت  و می ،

بر لبانش

*ساغر و نی ،

در زبانش

*عشوه ها،

صاحبقرانش

*عاقلان، دیوانه دارد

*زاهدا،

سجاده تا کی!

*عاقلا،

هی ناله و نی

*ای شه و

سلطان و هم کی

*عقلتان، دندانه دارد

*ای حواریون عیسا

*ای امام ،

خاخام و ترسا

*والی مسجد ،کلیسا

*دین فروش،

کفرانه دارد

*ای فقیه ، ای آیت الله

*مجتهد ، ای پاپ دانا

*روشنا آمد، بدانید،

*روشنا، پیمانه دارد

*نی حلال و

نی "حرام" اید

*نی  ز شاه و

نی "غلام" اید

*نی زمین و

نی "زمان" اید

*جهل هم،

تازانه دارد

*دست از ادیان

بشویید

*عیسی و احمد ،

نگویید

*کان حکیم عشق و

رحمت

*روشنا در سینه دارد

*روشنا،

" نور بهشت" است

*شاهد

" لوح سرشت" است

*کاتب

"سر انالحق"

*قبله ای،

فرزانه دارد

***

 

*ناصر طاهری بشرویه...روشنا

*پیامبر عشق و آگاهی

25/4/90

http://rroshanaa.persianblog.ir

http://rroshanaa.mihanblog.com

rroshanaa@gmail.com

http://s1.picofile.com/file/7569652468/hgfg.jpg

http://s4.picofile.com/file/7994564622/313_80.jpg

http://s5.picofile.com/file/8129776450/313_080.jpg

http://s5.picofile.com/file/8144866834/313_0080.jpg

http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg