چونکه شور عشق،
گیرد لامکان
***
ای که عاشق گشته ای،*
آن عشق چیست*
عشق در جان تو،*
نور منجلی ست*
آنکه عاشق شد، ز کویت*
عشق بود*
چونکه عشق آمد،
تو را عاشق نمود*
عشق آمد ،
در دلت،
محجوب گشت*
نور او، بر جان تو*
محبوب گشت*
در حقیقت،
عشق تنزیل خداست*
چشمه وحی است و،
سر انبیاست*
موسی و عیسی و احمد،
نام اوست*
"لم یکن له کفواً" و ،*
واحد، هم اوست*
چشم خود بر هم زنی،
آید به دید*
"روشنا" می آیدت،
هر دم پدید*
عشق نور است و
در او کم جو زمان*
عشق حور است و
مجو، او را مکان*
چون اراده کرد عقلت،
تو ر ساخت*
هان، اراده کرد قلبت،
نور ساخت*
عشق از امر"خود" آیی*
شد پدید*
بیش از امر او ،
نبودی هیچ کید*
جمله صورتهای ما ،
رخسار اوست*
وین هیولاهای ما،
زلفی از اوست*
هرچه پیدا شد،
فروغ عشق بود*
عقل قدسی ، خود
غریق عشق بود*
ای بشر،
برخیز،
عشقی ساز کن*
تا نمانی تلخ،
شور آغاز کن*
چونکه،
شور عشق،
گیرد، لامکان*
جسم و جانت می رود،*
در لا زمان*
لازمان و لامکان،*
پیدا تویی*
لم "یلد یولد" تویی*
یحیا تویی*
جنگ عیسا و محمد*
دوا* کن
غلغل نفست بزن*
در خود در آ*
جمله سر انبیا*
عشق است و بس*
هان:
خدا عشق است *
نی، زاری به کس*
انبیا دیدند خود را *
در خدا*
خود، خدا گشتند و*
گفتند مرحبا*
مرحبا بر*
آن سرشت اولین*
مرحبا بر این بهشت
آخرین
مرحبا بر*
خالق عرش و زمین*
بر جلال و بر جمالش*
آفرین*
مرحبا گویان*
صفات خویش را*
بر شمردند و*
شدند از انبیا*
گر تو بینی خویش را*
بینی خدا*
بشنوی یاسین و*
گردی زانبیا*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
*http://roshanaa.mihanblog.com
*http://rroshanaa.persianblog.ir