عشق را در سینه دیدم
"سوی
ماهم
پر کشیدم"*
ماه شب ،
بیگانه شد*
ماه من،
فرزانه شد*
" آن مه مستانه
دیدم"*
باده ام،
پیمانه شد*
کلبه ام،
میخانه شد*
"جامه از مهرش
دریدم"*
مهر او،
در خانه شد*
حال من،
مستانه شد*
"سجده اندر می
کشیدم"*
مسجد ام،
خمخانه شد*
کعبه ام
بتخانه شد*
"ساقی اندر سجده
دیدم"*
ساقی ام ،
یکدانه شد*
باقی ام،
حنانه شد*
*"می" زدم ، از غم،
رهیدم*
هستی ام
دردانه شد*
مستی ام
افسانه شد*
"عشق را در سینه
دیدم"*
سینه ام،
کاشانه شد
همدمم،
جانانه شد*
" زاشک آگاهی
چکیدم"*
قطره ام
در "دانه" شد*
میوه ام،
فرزانه شد*
"سدره آخر
رسیدم"*
گلبن ام
ریحانه شد*
بلبل ام
جیرانه شد*
"عشق را فرزانه
دیدم"*
هستی ام
پروانه شد*
مستی ام
فرزانه شد*
ناصر طاهری بشرویه ...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google.com