آنکه مجنون تو شد 313-30

 آنکه مجنون تو شد


****

عمر بگذشت و

بسی

نا مهربانیها برفت

عشق

با ما شد گهی و

لحظه ای

 بی ما برفت

آنکه

عاشق شد تو را

از عشق تو

جانانه شد

وانکه

مجنون تو شد

بی سرشدو،

بی پا برفت

هر که

او پروانه شد

بر شعله شمع رخت

پاره ای

از شعله ات بگرفته

بی پر،

 وا برفت

غنچه عاشق شد

زعشقت

بال و پر از هم درید

جلوه اش گل گشت و،

مهرش،

در همه دلها برفت

بلبلی

عاشق شد او را

سوی کویش

پر کشید

"هو"ی گل

در دل گرفته

"ها"ی او

بالا برفت

زاهدان

رفتند کنجی

تا که تسبیحت کنند

چون که

 رویت را ندیدند

گنبدان

 بالا برفت

عا شقان

 رویت بدیدند

طرح گیسویت زدند

چشم و

 ابرویت کشیدند

قلب و دل

سودا برفت

عارفان

 نورت بدیدند

خیمه بر

حیرت زدند

جام می

بر سر کشیدند

پرده ها

 بالا برفت

انبیا

نورت گرفتند

ماه ربانی شدند

تا فلق

نورت کشیدند

روشنا پیدا

 برفت

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

 

Search rroshanaa on google.com

http://s4.picofile.com/file/7944547632/313_30.jpg

 

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد