بخدا ، من ، تو شدم من زتو حاشا نکنم* 313-091

بخدا ،

من ، تو شدم

 من زتو حاشا نکنم*


***

من ندانم که چه شد*

قسمت من بام تو شد*

خود ندانم که چرا*

شهرت من نام تو شد*

من که نی اهل خراباتم و*

نی مسجد و دیر*

زچه، سجاده من*

قبله به اندام تو شد*

بخدا، نرگس تو*

شمس دل افروز من است*

دیدن ماه رخت*

ذکر شب و روز من است*

جلوه قامت تو*

طلعه جانسوز من است*

شربت لعل لبت*

باده پیروز من است*

همه شب تا به سحر*

چشم ز هم وا نکنم*

پشت چشمم، نفسی*

با تو، من و ما نکنم*

همه کون و مکان *

از تو هویدا شده اند*

بخدا، جز مه تو*

مه رخی ، پیدا نکنم*

مه من، ای شه من*

ای "مه شاهنشه "من*

ره من، ای چه من *

ای" مه آهو وه" من*

بخدا، نور منی*

ماه منی، شاه منی*

بجز از شمس تو، من*

انوره پیدا نکنم*

همه هستی خود*

غرق وصال تو کنم*

بجز از وصلت تو ،*

هیچ تمنا نکنم*

همه تن،*

 عشق منی*

روح منی ، جان منی*

بخدا ،*

من ، تو شدم*

 من زتو حاشا نکنم*

شده ام همنفست،*

ای نفس تو،*

 نفسم*

من به تو غایبم و*

عشق ، تمنا نکنم*

بخدا، دم شده ام*

دم شده ام ، دم شده ام*

آگه  از انفسم و*

در خور آدم شده ام،*

بخدا، عشق منم ،*

صورمنم ، صیر منم،*

 مرده ام ، زنده منم،*

صورت آدم شده ام،*

عدنم، در عدمم ،*

هم عدمم، هم بدنم*

بخدا واژه منم*

وحی مسلم شده ام*

***

ناصر طاهری بشرویه...روشنا*

پیامبر عشق و آگاهی*

1/9/90

*rroshanaa@gmail.com

*search (rroshanaa) in google

http://s1.picofile.com/file/8100782434/313_91.jpg

http://s5.picofile.com/file/8111606992/313_091.jpg

 


طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم 313-55

طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم


***

چو نکه  تنها شده ایم

قصد خطایی نکنیم

گر به خود در شکنیم

هیچ صدایی نکنیم

کنج خلو تگه دل رفته

پناهی گیریم

باده نوشیم دمی ،

هیچ ریایی نکنیم

چونکه مست از می دل گشته و

هوشیار شدیم

گوش وچشمی به دو صد

شاه و خدایی نکنیم

عشق نوشیم ز عشق و

غم دنیا نخوریم

بجز از مهر و وفا

هیچ  جفایی نکنیم

به همه عا لم و آدم

خبر از عشق دهیم

یار دانست ، که ما

هیچ گناهی نکنیم

یادمان هست که گر

خاطرمان تنها شد

بجز از جام شراب تو

دوایی نکنیم

(یا(طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم))

ما که پروانه صفت

شاهد شمع تو شدیم

گر بسو زد پر ما

هیچ هواری نکنیم

همچو بلبل

ز گل روی تومستانه شدیم

گر زکوی تو رویم

نغمه سرایی نکنیم

شب ما روز شد و

شمع تو خاموش نشد

ما ز کویت نرویم

عمر تباهی نکنیم

ما ز شمع وگل روی تو

مسیحانه شدیم

گر که حکم تو صلیب ا ست

ابائی نکنیم

***

ناصر طاهری بشرویه....روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

http://s3.picofile.com/file/7976544622/313_55.jpg

http://s5.picofile.com/file/8111544942/313_055.jpg

 


عاشقان امشب کجایید روشنا آمد، بیایید 313-082

عاشقان امشب کجایید

روشنا آمد، بیایید

*****

باز امشب، در هوایت*

*جامه ای روشن بپوشم

پا ،به ساحل ها گذارم*

دل ،به دریا ها فروشم*

باز امشب، پرده ها را*

از در و پیکر بگیرم*

*جملگی دروازه ها را

*با زر و زیور بپوشم

*باز امشب" پا به پای" ات

جام زرینی بچینم*

*سکه ریزم، زیر پایت

*فرش ایرانی بپوشم

*باز امشب، "سر سرای" ات

چلچراغانی بگیرم*

بامها و کوچه هارا*

*طاق نورانی بپوشم

*باز امشب، شمع و گلدان

بر سر راهت گذارم*

*بلبلان مستانه خوانند

*در "نی و نای" ام خروشم

باز امشب، ماه شب را*

از دل ظلمت بگیرم*

*پیش روی "ماه ماه" ات

*جامه ای کهتر بپوشم

باز امشب، از لبانت*

باده و ساغر بگیرم*

*چشم د ر چشمت گذارم

جرعه ای مهتر بنوشم*

باز امشب ،قدسیان را*

پرده های شرم گیرم*

در سرای "مریم عشق"*

جام وحیانی بنوشم*

باز امشب، حوریان را*

چتر گل از شاخه چینم*

جام گل بر سر گذارم*

عطر روحانی بنوشم*

*عاشقان،

 امشب کجایید

روشنا آمد،

 بیایید*

*جامهای عشق گیرید

*مطرب و ساقی،

*به هو شم

*****

*ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی*

27/4/90

Search  rroshanaa  on google.com

rroshanaa@gmail.com*

http://s4.picofile.com/file/7997756555/313_82.jpg

http://s5.picofile.com/file/8111262584/313_082.jpg

 


( افاضه عشق )...(دعوت الهی )...( دعا ) 13-11

( افاضه عشق )...(دعوت الهی )...( دعا )


"کهیعص"


کن (ک) همانا:تکوین  عدم به فاعل آگاهی وکلمه(ک)

 تکوین دم (ه) و انفاس (ه) ربوبی و شدید القوا(ه)

 همانا: تکوین امر

خذ الکتاب بقوه" در تو"

  تکوین تو به اسم یحیا(ی)،

همانا: ملاقات تکوینی تو با

تجسم حی و باقی و

حال حق و یقینی  خودت  

تکوین تو به عقل حکیم(ع)  ،

 همانا: عقلی شاهد و ذاکر احوال و اطوار حی و یقینی همانا: احسن الحال خودت

 تکوین  صدری مشروح (ص) و

 صبیا آگاه و ذی ذکر (ص)

در تو

همانا: تکوین امر

" و یحیا من حی عن بینه"   و

اتیناه الحکم صبیاً  "

همانا:

  تجسم ایمان و یقین

و استجابت دعا

 همانا: دعوت الهی

 همانا: کن فیکون غیبی و ملکوتی

در تو

آری:

کن  (ک) نزول کلمه آگاهی و امر  حی کننده است ,

 نفخه و قوه (ه) می شود

هوا میشود.(ه)

نفس (دم) و روح میشود(ه)

هدی(ه) می شود.

حی و یحیا(ی) می شود.

متجسم و یکون (ی) می شود

آری:

ندا و دعای تو  تکویناً و

به یقین(ی)

مستجاب(حی) می شود.

آنگاه که صدا و ندای تو را غیر از ربک الحق ،

همانا:

غیر از نفس ات(دم ات-ه)

گوش و چشم دیگری نشنود و نبیند.

آری:

آنگاه که عشق را در خفی ذکر گویی،

رحمت ربک الحق،

همانا:

عشق،

را

کن (ک) میشوی.

آری:

امر ربک الحق  را ، همانا:کن (ک) ، را

تکوین(ک) میشوی.

کلمه(ک) می شوی.

نفخه (ه) می شوی.

روح(قوه-ه) میشوی.

دم و نفس(ه) میشوی.

هو میشوی.

آری:

ه-(ها)

و

هدی(ه)

می شوی.

رب رضی و

ربک الحق

را

هدینا"(ه)"

میشوی

کلمه را مسح می شوی.

کلمه را مسیح می شوی.

مسیح را کلمه می شوی.

عقل را یقین(ی) می شوی.

آگاهی می شوی.

حی می شوی.

متجسم می شوی.

فیکون" آری: یکون (ی) میشوی."

عین را یقین (ی) می شوی.

قلب را یمین می شوی.

حق  را  امین می شوی.

" و یحیا من حی عن بینه" را

تکوین می یابی.

یحیا، میشوی(ی)

آری :  کلمه را یحیا می شوی

آری:

ی(یا)

میشوی.

عقل و عین و قلب را،

سلیم و بصیر وحکیم می شوی.

نفس را یقین می شوی.

عقل حکیم (ع)، قدوس وروح الامین میشوی

روح القدس(عقل قدوس-ع)  ،

همبستر و

همنفس عشق در جنین میشوی.

عیسا ی(ع) مرسلین می شوی.

کلمه عشق می شوی.

کلمه خدا می شوی.

انا اوحینا" می شوی."

آری:

عشق،را

حکیم و متکلم و آگاه می شوی.

عقل  حکیم(عشق بالفعل)  را(ع)

مقام رضا

میشوی.

آری:

صبیاً (ص)،  صدر ی مشروح و  ذی ذکر(ص) و

حکم را" اتینا" می شوی.

آری:

همه اسماء، صبیاً،

صدری (ص) ذی ذکر(ص) دارند.

همه اطفال،

کلمه و حکمی بر سر زبان(ص) دارند.

همه اطفال،

ص(صاد)

و القرآن ذی ذکر هستند.

آری:

تا طفل نشوی وارد ملکوت نمی شوی.

و این حقیقتی مکتوب است.

آری:

چون به

ک(کا) و ه(ها) و ی(یا) و ع(عین)و ص(صاد)،

تکوین یافتی.

خذ الکتاب بقوه" و" ا تیناه الحکم" را

" و یحیا من حی عن بینه" را

حی , وحی , و یحیا می شوی

برای نخستین بار به نام تکوینی یحیا متجسم می شوی

عشق و کلمه می شوی.

" ص و قرآن ذی ذکر" و

عقل قدوس و حکیم می شوی.

فعلیت عشق می شوی.

عشق و آگاهی می شوی.

صبیاً، از مرسلین می شوی.

وارث آل یعقوب و

رب رضی را یقین می شوی.

ربک الحق را سلام و

تسلیم حق الیقین می شوی.

"وحناناً من لدنٌا " را

تکویناً

احسان و متقین می شوی.

آری:

کهیعص  ذکر رحمت ربک عبده زکریا  اذ نادی ربه نداء خفیا.....""

"....یرثنی و یرث من ال یعقوب واجعله رب رضیا.."

"... اسمه یحیی من نجعل له من قبل سمیا...."

"...وحناناً من لدنٌا و …"

آری:

"خذ الکتاب بقوه و اتینا ه الحکم صبیاً " را

تکویناً،

متجسم می شوی.

آری:

این است ذکر و بیان تکوین تو

به:

کن و کلمه امر  (ک)،

نفس و دم هدی(ه)،

تکوین تو به یحیا(ی)،

تکوین عقل حکیم- (ع)،

همانا:

تکوین تو به یحیا (ی) و عیسا(ع)،

که از بدو تولد،

صبیاً (ص) ، آگاه و

صدری  ذی ذکر (ص) داری.

همه اسماء ، صبیاً، صدری(ص) ذی ذکر دارند.

قرآنی ذی ذکر هستند.

تکویناً،

کتابی مبین میشوند.

آری:

ک(کا)

کلمه خداوند است (ک).

کلمه امر است.

کن(ک)

روح  و قوه هدی(ه) است،

فرود می آید(هوا-ه)

نفخه و دم (ه) میشود.

هدی می شود.(ه)

حی میشود.

پس متجسم و هست میشود،

آری:

"فیکون"

حی شونده را.

آری:

اسم یحیا(ی) را

به امر:

"خذ الکتاب"

و

با بینه محکم

به

" آتینا ه الحکم"

تکوین می شود.

این حکیم بالقوه،

همان عقل(ع) سلیم و عاشق بالفعل است.

که در مقاربت با مریم عشق (حم)

به آگاهی تکوین می یابد.و

عیسا که،

کلمه  عشق است ،

کلمه خداست،

متولد میشود.

از ابتدای تولد سخن میگوید.

همانا:

عشق است که،

به آگاهی و کلمه تکوین یافته است.

عیسا( ع) است.

کلمه است.

صبیا قرآن ذی ذکر (ص) است.

آری:

"کهیعص"

امر خداوند است.

کن.

آری :

ک(کا).

فرود می آید.

روح ، نفس و قوه هدی(ه) می شود.

آری :

ه-(ها).

می شود.

پس  ،

هست  میشود  . زنده  میگردد. حی میشود

حی  شونده.

همانا:

" من حی عن بینه"

همانا :

یحیا.

آری:

ی(یا)

همانا:

یقین(ی) به حق،

حق الیقین،

مقام حی و قیوم،

مقام یوقنون،

آری:

ی(یا)

فیکون" می شود."

این یقین،

این یحیا،

تعمید دهنده است.

عفل را تعمید می دهد.

قدسی می کند.

آری :

یحیا،

حی شدگی و

تکوین  تو به عشق  است.

همان  عقل سلیم  قدسی (عسق)  شدید القوه(ه) است.

که در عشق تعمید یافته است(حم)

این یحیا ، تکوینا،ً

و به حول و قوه (ه) انفاس  عشق،

به آگاهی،

و امر

خذ الکتاب(ک)  بقوه(ه)""

آری:

کا- ها--

تکوین  می یابد.

و  بر او،

آتیناه الحکم(عقل قدوس و حکیم)

تکویناً، افاضه می گردد.

این عقل قدوس حکیم

آری: این

ع(عین)

با  عشق،

آری:

با نفسهای قلب،

همدم  میشود.

عقل ، عاشق میشود.

دم و نفس را می بیند.

دم و نفس را می خواند و می شمارد.

قلب متحول می شود.

عقل متذکر می شود.

عشق، آگاه میشود.

آگاهی میشود.

کلمه میشود.

همانا:

عیسا متولد میشود.

قلب،

ذی ذکر،

آری:

ص(صاد)

میشود.

صدر

آری :

ص

مشروح می شود. منبسط و

آری:

"کهیعص"

ذکر رحمت  ربک الحق است.

در تکوین به امر

"خذ الکتاب به قوه"

که ذکر رحمت  دم و انفاس (ه)عشق  است

برای زکریا، یحیا، موسا، عیسا ، محمد

روشنا و همه انبیا همانا: هر بشری مثل شما.

ذکر سلام ربک الحق است.

در  تولد،   موت و بعثت

به یحیا  و عیسا

و همه انبیایی که

عشق و کلمه را متجسم می شوند.

آری:

و این است تکوین یحیا

تجسم عشق و مایه ر حمت ،

تکوین و تولد حکیم عشق

همانا: اتینا الحکم صبیا

و تولد عیسا پسر مریم عشق

و تنزیل ذکر ،کلمه و کتاب

همانا:

انجیل.

آری:

حقیقت مکتوب است  که این

خداوند عشق بود.

خدا وند کلمه بود.

آری:

تولد و مرگ و بعثت عیسی بن مریم ،

تکوینی و از امور  خداوندگار است –

کن فیکون است.

""مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ""

و این "کن فیکون"

حقیقتی است که بعضی در آن تردید میکنند.

""ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ""

آری:

هر کدام از اسماء عشق

همانا:

اسماء حسنی را،

اسما ء الهی را،

 تکوینا بخوانید و بشمارید،و همانا: متجسم شوید

فاعل عشق همانا: آرام و بی غم میشوید.

نفس و نفس(دم-ه) خود را

آرام و بی نفس بخوانید و بشمارید.

 همانا: بی نفس شوید

فعلیت  عشق

 همانا: آگاهی

 می شوید.

آری:

عشق می شوید.

عشق را آگاهی می شوید

آگاهی را عدم می شوید

وعدم را نور و روشنا و هستی می شوید

آری:

نفس و نفس(دم)(ه) شما ،

اسم بی تعین شماست.

همانا:

" ان الله یحول بین مرء و قلبه"

این خود بی تعین همانا:

   این خود بی نفس و هوی و بی غم  را که

 نفس (دم) و هوای شماست

 بخوانید و بشمارید ،

پس تکویناً،

ربک الحق را

همانا: خود بی تعین و بی غم را

 در ملکوت اعلی ملاقات خواهید کرد.

که خودتان هستید.

آری:

"من عرف نفسه ، فقد عرف ربه"

حقیقتی مکتوب است.

آری:

اینچنین فعلیتی غیبی ، ماورائی

و اعجاب بر انگیز در شما

 متجلی می گردد

دعا همانا: دعوت الهی همانا: افاضه عشق

 که تکوین تحولی قلبی وروحی در شما و از طرف شما می باشد

 از صدر و قلب و سینه شما

 صادر ، مسح ، کلمه وامر

 همانا:کن  (ک) میشود

در دم ونفس شما وارد و

 قوای شما را قوه و روح وجان (ه)  می شود.

 این قوه و روح سیال و روان و نافذ,

 هیولای شما را شدید القوا میکند.

این بینه شدید القوا

 آن فعل خارق العاده , اعجاب انگیز و ما ورایی را

در شما متجلی , متجسم , حی و یحیا (ی) می کند.

این قوه (ه) به فعلیت رسیده و این فعل

حی و یحیا و یقین (ی) شده را

عقل متحیر شما به یقین

 تکوینا شاهد میشود و

 به واسطه این شهادت عین الیقینی

که شما خود تجلی آن شده اید به تکوین امر غیبی ایمان می آورید و

 از جمله یومنون و یو قنون بالغیب همانا: احسن الحال خودتان می شوید.

عقل شما از این لحظه به بعد,

 تمامی شک و تردیدها , ناتوانی ها , ترسها , طغیان ها و خشمها

 همانا: شیاطین انسی و جنی را ترک میکند و پاک می شود .

این  عقل قدسی(ع) که صاحب حکمت شهودی و آگاهی نورانی و روحانی می باشد،  اکنون صبیا(ص) در شما متولد شده است .

 آری :  اینچنین شما

عشق و آگاهی را کلمه , حی و یحیا می شوید .

دعوت و دعای الهی

 همانا: ذکر و خواست قلبی شما,

 بطور معجزه آسایی  تکوینا حی همانا:مستجاب میشود .

  این است مثالی تکوینی از

 تولد یحیا از همسر پیر  زکریا

که  فرزند دار شدن آنها امری ناممکن می نمود.

و این است یکی از قصه ها عالم ملکوت

و چنین است تمامی فعلیت های قصص ملکوتی

آری این است:

 تولد تمامی یحیاها از انفاس تزکیه شده و پاک

که عشق را آگاهانه نفس می کشند .

آنان که فعلیت عشق  در جوارح و قواو افعال آنها

جان میگیردو حی و یحیا می شود.

آری: بسیارند آدمیانی که عاشقانه و هنرمندانه و سیال

 در چنین بستری هنر نمایی و جلوه گری می کنند .

 هر دم , امری غیبی در آنها و به آنها

 حی و متجسم و متجلی می شود

   وشما ازاین امر تکوینی

همانا: این دعا که:

  حول حالنا الی احسن الحال

 وقابل استجابت همانا: حی شدن همانا:کن فیکون    

توسط مقام عشق

 همانا: خداوند

 همانا: نفس آگاه خودتان

 می باشد ، غافل اید.

در حالی که فعلیت عشق

در جوارح و قلب و عقل بسیاری از عاشقان و عابدان

علوم و هنرها از قوه به فعل رسیده و متجسم و ظاهر شده است

، و شما  ناظر و شاهد نتایج اسطوره ای آنها بوده اید و هستید

ادامه دارد....

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

15/8/89

rroshanaa@gmail.com

search rroshanaa  in google

http://s1.picofile.com/file/7555562896/10.jpg

http://s5.picofile.com/file/8110291300/13_11.jpg

http://s5.picofile.com/file/8110408284/13_011.jpg

 


تکوین امر غیبی. تکوین فعلیت قوای نورانی و نافذ باطنی در افعال ظاهری تو.13-11

تکوین امر غیبی.

تکوین فعلیت قوای نورانی و

 نافذ باطنی

 در افعال ظاهری تو.

"کهیعص"

کن (ک) همانا:تکوین  عدم به فاعل آگاهی وکلمه(ک)

 تکوین دم (ه) و انفاس (ه) ربوبی و شدید القوا(ه)

 همانا: تکوین امر

خذ الکتاب بقوه" در تو"

  تکوین تو به اسم یحیا(ی)،

همانا: ملاقات تکوینی تو با

تجسم حی و باقی و

حال حق و یقینی  خودت  

تکوین تو به عقل حکیم(ع)  ،

 همانا: عقلی شاهد و ذاکر احوال و اطوار حی و یقینی همانا: احسن الحال خودت

 تکوین  صدری مشروح (ص) و

 صبیا آگاه و ذی ذکر (ص)

در تو

همانا: تکوین امر

" و یحیا من حی عن بینه"   و

اتیناه الحکم صبیاً  "

همانا:

  تجسم ایمان و یقین

و استجابت دعا

 همانا: دعوت الهی

 همانا: کن فیکون غیبی و ملکوتی

در تو

آری:

کن  (ک) نزول کلمه آگاهی و امر  حی کننده است ,

 نفخه و قوه (ه) می شود

هوا میشود.(ه)

نفس (دم) و روح میشود(ه)

هدی(ه) می شود.

حی و یحیا(ی) می شود.

متجسم و یکون (ی) می شود

آری:

ندا و دعای تو  تکویناً و

به یقین(ی)

مستجاب(حی) می شود.

آنگاه که صدا و ندای تو را غیر از ربک الحق ،

همانا:

غیر از نفس ات(دم ات-ه)

گوش و چشم دیگری نشنود و نبیند.

آری:

آنگاه که عشق را در خفی ذکر گویی،

رحمت ربک الحق،

همانا:

عشق،

را

کن (ک) میشوی.

آری:

امر ربک الحق  را ، همانا:کن (ک) ، را

تکوین(ک) میشوی.

کلمه(ک) می شوی.

نفخه (ه) می شوی.

روح(قوه-ه) میشوی.

دم و نفس(ه) میشوی.

هو میشوی.

آری:

ه-(ها)

و

هدی(ه)

می شوی.

رب رضی و

ربک الحق

را

هدینا"(ه)"

میشوی

کلمه را مسح می شوی.

کلمه را مسیح می شوی.

مسیح را کلمه می شوی.

عقل را یقین(ی) می شوی.

آگاهی می شوی.

حی می شوی.

متجسم می شوی.

فیکون" آری: یکون (ی) میشوی."

عین را یقین (ی) می شوی.

قلب را یمین می شوی.

حق  را  امین می شوی.

" و یحیا من حی عن بینه" را

تکوین می یابی.

یحیا، میشوی(ی)

آری :  کلمه را یحیا می شوی

آری:

ی(یا)

میشوی.

عقل و عین و قلب را،

سلیم و بصیر وحکیم می شوی.

نفس را یقین می شوی.

عقل حکیم (ع)، قدوس وروح الامین میشوی

روح القدس(عقل قدوس-ع)  ،

همبستر و

همنفس عشق در جنین میشوی.

عیسا ی(ع) مرسلین می شوی.

کلمه عشق می شوی.

کلمه خدا می شوی.

انا اوحینا" می شوی."

آری:

عشق،را

حکیم و متکلم و آگاه می شوی.

عقل  حکیم(عشق بالفعل)  را(ع)

مقام رضا

میشوی.

آری:

صبیاً (ص)،  صدر ی مشروح و  ذی ذکر(ص) و

حکم را" اتینا" می شوی.

آری:

همه اسماء، صبیاً،

صدری (ص) ذی ذکر(ص) دارند.

همه اطفال،

کلمه و حکمی بر سر زبان(ص) دارند.

همه اطفال،

ص(صاد)

و القرآن ذی ذکر هستند.

آری:

تا طفل نشوی وارد ملکوت نمی شوی.

و این حقیقتی مکتوب است.

آری:

چون به

ک(کا) و ه(ها) و ی(یا) و ع(عین)و ص(صاد)،

تکوین یافتی.

خذ الکتاب بقوه" و" ا تیناه الحکم" را

" و یحیا من حی عن بینه" را

حی , وحی , و یحیا می شوی

برای نخستین بار به نام تکوینی یحیا متجسم می شوی

عشق و کلمه می شوی.

" ص و قرآن ذی ذکر" و

عقل قدوس و حکیم می شوی.

فعلیت عشق می شوی.

عشق و آگاهی می شوی.

صبیاً، از مرسلین می شوی.

وارث آل یعقوب و

رب رضی را یقین می شوی.

ربک الحق را سلام و

تسلیم حق الیقین می شوی.

"وحناناً من لدنٌا " را

تکویناً

احسان و متقین می شوی.

آری:

کهیعص  ذکر رحمت ربک عبده زکریا  اذ نادی ربه نداء خفیا.....""

"....یرثنی و یرث من ال یعقوب واجعله رب رضیا.."

"... اسمه یحیی من نجعل له من قبل سمیا...."

"...وحناناً من لدنٌا و …"

آری:

"خذ الکتاب بقوه و اتینا ه الحکم صبیاً " را

تکویناً،

متجسم می شوی.

آری:

این است ذکر و بیان تکوین تو

به:

کن و کلمه امر  (ک)،

نفس و دم هدی(ه)،

تکوین تو به یحیا(ی)،

تکوین عقل حکیم- (ع)،

همانا:

تکوین تو به یحیا (ی) و عیسا(ع)،

که از بدو تولد،

صبیاً (ص) ، آگاه و

صدری  ذی ذکر (ص) داری.

همه اسماء ، صبیاً، صدری(ص) ذی ذکر دارند.

قرآنی ذی ذکر هستند.

تکویناً،

کتابی مبین میشوند.

آری:

ک(کا)

کلمه خداوند است (ک).

کلمه امر است.

کن(ک)

روح  و قوه هدی(ه) است،

فرود می آید(هوا-ه)

نفخه و دم (ه) میشود.

هدی می شود.(ه)

حی میشود.

پس متجسم و هست میشود،

آری:

"فیکون"

حی شونده را.

آری:

اسم یحیا(ی) را

به امر:

"خذ الکتاب"

و

با بینه محکم

به

" آتینا ه الحکم"

تکوین می شود.

این حکیم بالقوه،

همان عقل(ع) سلیم و عاشق بالفعل است.

که در مقاربت با مریم عشق (حم)

به آگاهی تکوین می یابد.و

عیسا که،

کلمه  عشق است ،

کلمه خداست،

متولد میشود.

از ابتدای تولد سخن میگوید.

همانا:

عشق است که،

به آگاهی و کلمه تکوین یافته است.

عیسا( ع) است.

کلمه است.

صبیا قرآن ذی ذکر (ص) است.

آری:

"کهیعص"

امر خداوند است.

کن.

آری :

ک(کا).

فرود می آید.

روح ، نفس و قوه هدی(ه) می شود.

آری :

ه-(ها).

می شود.

پس  ،

هست  میشود  . زنده  میگردد. حی میشود

حی  شونده.

همانا:

" من حی عن بینه"

همانا :

یحیا.

آری:

ی(یا)

همانا:

یقین(ی) به حق،

حق الیقین،

مقام حی و قیوم،

مقام یوقنون،

آری:

ی(یا)

فیکون" می شود."

این یقین،

این یحیا،

تعمید دهنده است.

عفل را تعمید می دهد.

قدسی می کند.

آری :

یحیا،

حی شدگی و

تکوین  تو به عشق  است.

همان  عقل سلیم  قدسی (عسق)  شدید القوه(ه) است.

که در عشق تعمید یافته است(حم)

این یحیا ، تکوینا،ً

و به حول و قوه (ه) انفاس  عشق،

به آگاهی،

و امر

خذ الکتاب(ک)  بقوه(ه)""

آری:

کا- ها--

تکوین  می یابد.

و  بر او،

آتیناه الحکم(عقل قدوس و حکیم)

تکویناً، افاضه می گردد.

این عقل قدوس حکیم

آری: این

ع(عین)

با  عشق،

آری:

با نفسهای قلب،

همدم  میشود.

عقل ، عاشق میشود.

دم و نفس را می بیند.

دم و نفس را می خواند و می شمارد.

قلب متحول می شود.

عقل متذکر می شود.

عشق، آگاه میشود.

آگاهی میشود.

کلمه میشود.

همانا:

عیسا متولد میشود.

قلب،

ذی ذکر،

آری:

ص(صاد)

میشود.

صدر

آری :

ص

مشروح می شود. منبسط و

آری:

"کهیعص"

ذکر رحمت  ربک الحق است.

در تکوین به امر

"خذ الکتاب به قوه"

که ذکر رحمت  دم و انفاس (ه)عشق  است

برای زکریا، یحیا، موسا، عیسا ، محمد

روشنا و همه انبیا همانا: هر بشری مثل شما.

ذکر سلام ربک الحق است.

در  تولد،   موت و بعثت

به یحیا  و عیسا

و همه انبیایی که

عشق و کلمه را متجسم می شوند.

آری:

و این است تکوین یحیا

تجسم عشق و مایه ر حمت ،

تکوین و تولد حکیم عشق

همانا: اتینا الحکم صبیا

و تولد عیسا پسر مریم عشق

و تنزیل ذکر ،کلمه و کتاب

همانا:

انجیل.

آری:

حقیقت مکتوب است  که این

خداوند عشق بود.

خدا وند کلمه بود.

آری:

تولد و مرگ و بعثت عیسی بن مریم ،

تکوینی و از امور  خداوندگار است –

کن فیکون است.

""مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ""

و این "کن فیکون"

حقیقتی است که بعضی در آن تردید میکنند.

""ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ""

آری:

هر کدام از اسماء عشق

همانا:

اسماء حسنی را،

اسما ء الهی را،

 تکوینا بخوانید و بشمارید،و همانا: متجسم شوید

فاعل عشق همانا: آرام و بی غم میشوید.

نفس و نفس(دم-ه) خود را

آرام و بی نفس بخوانید و بشمارید.

 همانا: بی نفس شوید

فعلیت  عشق

 همانا: آگاهی

 می شوید.

آری:

عشق می شوید.

عشق را آگاهی می شوید

آگاهی را عدم می شوید

وعدم را نور و روشنا و هستی می شوید

آری:

نفس و نفس(دم)(ه) شما ،

اسم بی تعین شماست.

همانا:

" ان الله یحول بین مرء و قلبه"

این خود بی تعین همانا:

   این خود بی نفس و هوی و بی غم  را که

 نفس (دم) و هوای شماست

 بخوانید و بشمارید ،

پس تکویناً،

ربک الحق را

همانا: خود بی تعین و بی غم را

 در ملکوت اعلی ملاقات خواهید کرد.

که خودتان هستید.

آری:

"من عرف نفسه ، فقد عرف ربه"

حقیقتی مکتوب است.

آری:

اینچنین فعلیتی غیبی ، ماورائی

و اعجاب بر انگیز در شما

 متجلی می گردد

دعا همانا: دعوت الهی همانا: افاضه عشق

 که تکوین تحولی قلبی وروحی در شما و از طرف شما می باشد

 از صدر و قلب و سینه شما

 صادر ، مسح ، کلمه وامر

 همانا:کن  (ک) میشود

در دم ونفس شما وارد و

 قوای شما را قوه و روح وجان (ه)  می شود.

 این قوه و روح سیال و روان و نافذ,

 هیولای شما را شدید القوا میکند.

این بینه شدید القوا

 آن فعل خارق العاده , اعجاب انگیز و ما ورایی را

در شما متجلی , متجسم , حی و یحیا (ی) می کند.

این قوه (ه) به فعلیت رسیده و این فعل

حی و یحیا و یقین (ی) شده را

عقل متحیر شما به یقین

 تکوینا شاهد میشود و

 به واسطه این شهادت عین الیقینی

که شما خود تجلی آن شده اید به تکوین امر غیبی ایمان می آورید و

 از جمله یومنون و یو قنون بالغیب همانا: احسن الحال خودتان می شوید.

عقل شما از این لحظه به بعد,

 تمامی شک و تردیدها , ناتوانی ها , ترسها , طغیان ها و خشمها

 همانا: شیاطین انسی و جنی را ترک میکند و پاک می شود .

این  عقل قدسی(ع) که صاحب حکمت شهودی و آگاهی نورانی و روحانی می باشد،  اکنون صبیا(ص) در شما متولد شده است .

 آری :  اینچنین شما

عشق و آگاهی را کلمه , حی و یحیا می شوید .

دعوت و دعای الهی

 همانا: ذکر و خواست قلبی شما,

 بطور معجزه آسایی  تکوینا حی همانا:مستجاب میشود .

  این است مثالی تکوینی از

 تولد یحیا از همسر پیر  زکریا

که  فرزند دار شدن آنها امری ناممکن می نمود.

و این است یکی از قصه ها عالم ملکوت

و چنین است تمامی فعلیت های قصص ملکوتی

آری این است:

 تولد تمامی یحیاها از انفاس تزکیه شده و پاک

که عشق را آگاهانه نفس می کشند .

آنان که فعلیت عشق  در جوارح و قواو افعال آنها

جان میگیردو حی و یحیا می شود.

آری: بسیارند آدمیانی که عاشقانه و هنرمندانه و سیال

 در چنین بستری هنر نمایی و جلوه گری می کنند .

 هر دم , امری غیبی در آنها و به آنها

 حی و متجسم و متجلی می شود

   وشما ازاین امر تکوینی

همانا: این دعا که:

  حول حالنا الی احسن الحال

 وقابل استجابت همانا: حی شدن همانا:کن فیکون    

توسط مقام عشق

 همانا: خداوند

 همانا: نفس آگاه خودتان

 می باشد ، غافل اید.

در حالی که فعلیت عشق

در جوارح و قلب و عقل بسیاری از عاشقان و عابدان

علوم و هنرها از قوه به فعل رسیده و متجسم و ظاهر شده است

، و شما  ناظر و شاهد نتایج اسطوره ای آنها بوده اید و هستید

ادامه دارد....

ناصر طاهری بشرویه...روشنا

پیامبر عشق و آگاهی

15/8/89

rroshanaa@gmail.com

search rroshanaa  in google

http://s1.picofile.com/file/7555562896/10.jpg

http://s5.picofile.com/file/8110291300/13_11.jpg