حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست

 

 

حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست....... بیوگرافی روشنا : پدر روشنا:من بیش از 60 سال در خانقاه ها اقطاب مختلفی را تجربه کرده ام قسم می خورم و شهادت میدهم هیچکدام بپای پسرم ناصر نمیرسیند . تو ناصر در این راه اگر قرار باشد جانت را هم بدهی من که پدرت هستم امضا و تایید میکنم .از هیچ امری نهراس !!! خودت هم جلو نروی می ایند دنبالت !

مادر روشنا:روزی با مادرم در منزل تنها بودیم  نوشته ام را برایش  خواندم .گفت جمع کن این حرفهای خداست نه تو!!!

شیخ ناصر علی (جناب آقای غفور ابوالحسن زاده):: روزی کتاب در دست از دبستان مهرداد قوچان برگشتتم و وارد مغازه پدرم شدم.جناب شیخ ناصر علی کنار میز کار پدرم نشسته بودند.  رو به پدرم کفتند این کتابها این پسرت را راضی نمی کند این پسرت ناصر چسز دیگری می خواهد و منتظرش است . ببین چه روزیه بهت گفتم علی(پدرم)!!

تصویر را کلیک کن ویدیو را تماشا کن

ان مصلا جزصلات عشق نیست درویش وارسته روشنا حقیقت اعلی شاه

 

حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست....... بیوگرافی روشنا : پدر روشنا:من بیش از 60 سال در خانقاه ها اقطاب مختلفی را تجربه کرده ام قسم می خورم و شهادت میدهم هیچکدام بپای پسرم ناصر نمیرسیند . تو ناصر در این راه اگر قرار باشد جانت را هم بدهی من که پدرت هستم امضا و تایید میکنم .از هیچ امری نهراس !!! خودت هم جلو نروی می ایند دنبالت !

مادر روشنا:روزی با مادرم در منزل تنها بودیم  نوشته ام را برایش  خواندم .گفت جمع کن این حرفهای خداست نه تو!!!

شیخ ناصر علی (جناب آقای غفور ابوالحسن زاده):: روزی کتاب در دست از دبستان مهرداد قوچان برگشتتم و وارد مغازه پدرم شدم.جناب شیخ ناصر علی کنار میز کار پدرم نشسته بودند.  رو به پدرم کفتند این کتابها این پسرت را راضی نمی کند این پسرت ناصر چسز دیگری می خواهد و منتظرش است . ببین چه روزیه بهت گفتم علی(پدرم)!!!


روی عکس کلیک کنید ویدیو پخش شود

درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا ناصر طاهری بشرویه

حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست....... بیوگرافی روشنا : پدر روشنا:من بیش از 60 سال در خانقاه ها اقطاب مختلفی را تجربه کرده ام قسم می خورم و شهادت میدهم هیچکدام بپای پسرم ناصر نمیرسیند . تو ناصر در این راه اگر قرار باشد جانت را هم بدهی من که پدرت هستم امضا و تایید میکنم .از هیچ امری نهراس !!! خودت هم جلو نروی می ایند دنبالت !

مادر روشنا:روزی با مادرم در منزل تنها بودیم  نوشته ام را برایش  خواندم .گفت جمع کن این حرفهای خداست نه تو!!!

شیخ ناصر علی (جناب آقای غفور ابوالحسن زاده):: روزی کتاب در دست از دبستان مهرداد قوچان برگشتتم و وارد مغازه پدرم شدم.جناب شیخ ناصر علی کنار میز کار پدرم نشسته بودند.  رو به پدرم کفتند این کتابها این پسرت را راضی نمی کند این پسرت ناصر چسز دیگری می خواهد و منتظرش است . ببین چه روزیه بهت گفتم علی(پدرم)!!


روی عکس کلیک کنید ویدیو را ببینید


حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست

 

حضرت درویش وارسته .حقیقت اعلی شاه روشنا و تابنده است . و در این امر تردید جایز نیست....... بیوگرافی روشنا : پدر روشنا:من بیش از 60 سال در خانقاه ها اقطاب مختلفی را تجربه کرده ام قسم می خورم و شهادت میدهم هیچکدام بپای پسرم ناصر نمیرسیند . تو ناصر در این راه اگر قرار باشد جانت را هم بدهی من که پدرت هستم امضا و تایید میکنم .از هیچ امری نهراس !!! خودت هم جلو نروی می ایند دنبالت !

مادر روشنا:روزی با مادرم در منزل تنها بودیم  نوشته ام را برایش  خواندم .گفت جمع کن این حرفهای خداست نه تو!!!

شیخ ناصر علی (جناب آقای غفور ابوالحسن زاده):: روزی کتاب در دست از دبستان مهرداد ق

وچان برگشتتم و وارد مغازه پدرم شدم.جناب شیخ ناصر علی کنار میز کار پدرم نشسته بودند.  رو به پدرم کفتند این کتابها این پسرت را راضی نمی کند این پسرت ناصر چسز دیگری می خواهد و منتظرش است . ببین چه روزیه بهت گفتم علی(پدرم)!!!

بر روی عکس کلیک کن  ویدیو پخش میشود






لخت و عریان در عدم یزدان تویی

لخت و عریان در عدم یزدان تویی

***

روز اول, چون به دنیا سر زدی

کی بدانستی تو , نیکی از بدی

کی بدانستی , کژی از راستی

کی بدانستی , کمال از کاستی

از کجا بشناختی, ترشی ز شور

از کجا دریافتی, محنت ز سور

هان کجا بودت , عقل حقه ساز

هان کجا بودت, فهم چاره ساز

از کجا , پاکی , نجاست یافتی

از کجا , خوبی , خباثت بافتی

از چه رو , قلبت هراسان گشته بود

بر چه بو,  مهرت فراوان گشته بود

ترش و شیرینی , چرا قلبت ربود

تلخی و شوری , چه سان دل را زدود

جمله ادراکت, ز دم بیدار شد

صورتکهای شعور , انبار شد

اسمان تو , رفیع و باز شد

جمله أوزان وجود,  اغاز شد

صورتکها بر تو,  جن و جان شدند

هیبت عقل و تن و انسان شدند

انس بگرفتی , چو بر هر لعبتک

بر توً اینسان گشت انسان , صورتک

إری: اینسان گشت,  انسانی پدید

بی صفت,  آدم صفت جویی گزید

اینچنین,  آدم ز خود دوری گزید

زان صفت ها , صورت صوری تنید

خود فرو ریزد, صفاتت عاقبت

بی صفت گردی,  تو گردی شاهد ات

هان که اینسان آدمی گردد شهید

تا نگردد بی صفت ,حق را ندید

در نیستان صور,  پنهان تویی

لخت و عریان , در عدم یزدان تویی

***

ناصر طاهری بشرویه ... روشنا

http://s6.picofile.com/file/8391393926/139_1399newyear.jpg

http://s7.picofile.com/file/8391415518/Slideshow1399.exe.html