ای عشق بزن, عشق بزن,
تنبک و دوری
تا مست برقصم ز پی ات,
رقص و سروری
***
ای عشق منم ,
تشنه بی حد و شمار ات
بنشسته لب آب ام و
گه ابر سوار ات
ای عشق به معشوق بگو ,
طره نبندد
تا راه نبندم ,
به شب "ماه شکار" ات
ای عشق منم,
عاشق پاییز و بهار ات
خونین دل و خونین جگرم,
عشق سوارت
ای عشق, به معشوق بگو ,
چهره نپوشد
تا چشم نپوشم ز رخ و ,
چشم خمار ات
ای عشق منم, عشق منم,
صبر و قرار ات
شب را ه منی,
روز,
من اندیشه سوار ات
ای عشق منم ,
منتظر و لحظه شمار ات
گه پیش منی,
گاه منم, نزد و کنار ات
ای عشق , شکن, عشق, شکن,
قصد و وضوی ات
تا عشق بنوشم زلب و
بوسه ز روی ات
ای عشق بنوشان , تو بنوشان
ز می عشق
تا تنگ بگیرم به بغل
تنگ و سبوی ات
ای عشق, بیار, عشق بیار,
شام و نهار ات
شب ,راه منی,
روز منم, دام و شکار ات
ای عشق بیا, عشق بیا ,
کهنه سوارم
بی عشق, کجا کلبه زنم,
زهره ندارم
ای عشق تویی, عشق تویی,
دار و ندارم
با یاد تو, من, مستم و
در گشت و گذار ام
ای عشق نگو ,عشق نگو ,
زار و نزارم
بی عشق ,کجا خامه زنم,
مایه ندارم
ای عشق کجا, عشق کجا ,
سفره و سوری
تا من بنوازم به کجا ,
اسب صبوری
ای عشق که را, عشق که را,
سلسله مویی
تا سلسله گیرم همه,
تا سلسله مویی
ای عشق بیا, عشق بیا,
عشوه رها کن
هی بوسه زن و بوسه زن و
وعده وفا کن
ای عشق بزن, عشق بزن,
تنبک و دوری
تا مست برقصم ز پی ات,
رقص و سروری
ای عشق بخوان, عشق بخوان,
چلچله خوانی
تا دل بچکاند به قلم,
سر نهانی
ای عشق, ای عشق,
ای عشق, ای عشق
هی عشق , هی عشق,
هی عشق ,هی عشق
***
ناصر طاهری بشروی...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
2/10/91
http://s2.picofile.com/file/7596090535/103.jpg
http://s5.picofile.com/file/8102186550/313_103.jpg
*عشق کارید
*بس کنید کین پروری
*عشق آرید
*بس کنید دین سروری
***
*دوره آخر زمان
*نزدیک شد
*قلب هاتان
*عاقبت تحریک شد
*بخت هاتان
*رو سفید و نیک شد
حرف ها تان,
*بوسه و تبریک شد
*ترس ها و رنج ها
*تعطیل شد
*عشق و آگاهی به دل
*زنبیل شد
*جمله سر انبیا
*تأویل شد
*روشنا آمد
*زمین تحویل شد
*ما عدم بودیم ,
*بی وصف و رقم
*بی رقم بودیم ,
*بی افزون و کم
*چون نبودیم خسته
*در عالم وجود
*زین نبودن
*کیف و حالی بود و سود
*آدمی "لا "بود و
*الا یی نبود
*در عدم, "لا" بودو
*بودایی نبود
*وان عدم از حال خود
*آگاه بود
*خود, کتاب و خود, کلام و
*خود, سرود
*آگهی, بی جسم و جان و
*بی نمود
*بود شیدا ,
*در نیستان وجود
*عشق گشت و
*حال او آمد به جود
*بی صفت ,خود
*در عدم , هستی نمود
*هستی ما , خود
*عدم باشد نگار
*این صفتها را همه
*وضعی شمار
*آن عدم دارد
*سماوات بلند
*جمله اوزان اش همه
*عطر و گلند
*بی صفت شو
*تا ببینی کیستی
*آگه از خود گشته,
*بینی نیستی
*بی صفت ,کی
*وزن و احوالی تو را ست
*هم زمین و هم زمان,
*آنجا رهاست
*بی صفت,
*آگه ز ملک لا یموت
*لم " یلد یو لد" ,
*تو بینی در سکوت
*آن سکوت ات هست
*آگاهی و نور
*روشنا آید تو را ,
*تاریک و دور
*روشنا گویم
*من اکنون نا زنین
*هست پایان زمین
اندر کمین*
*هان: که پایان زمین
*آگاهی است
*لا مکانی,
*جلوه یکتایی است
*آدمی کو
*رانده شد روز ازل
*راندن اش ,
*تغییر حال است و غزل
*در سرشت آدمی,
*بودش بهشت
*چون که پنهان گشت,
*او شد بد کنشت
*دست شیطان
*عقل نزدیک بین ماست
*آنچه هست و نیست
*اندر پیش ماست
*بار و سنگینی تن ,
*زین ریشه هاست
*جهل و گمراهی, همه
*زین بیشه هاست
*آدمی زندان
*این اندیشه هاست
*هان: که غول آدمی
*در شیشه هاست
*شیشه را آخر ,
*شکاند رمز عشق
*دوره آخر زمان
*عشق است, عشق
*جملگی ای
*رهبران شاخ و دم
*دست شویید ز آتش و
*بمب و اتم
*ای نظامی ها و
*سربازان قهر
*بس کنید یاری به
*زر جویان دهر
*ای "گلوبالیست" های
*پول و زور
*آن "گلوبالیزم" تان
*باشد به گور
*کان "گلوبالیزم" حق
*عشق است و بس
*وین "پلورالیزم" تان
*کین است و بأس
*جمله تسبیحات خود را
*بشکنید
*جمله تسلیحات خود را
*بفکنید
*بس کنید
*این جنگ بی ناموس را
*بس کنید
*این جهل خانمان سوز را
*گر نیارید روشنا را
*چشم و گوش
*می کند با نفخه ای
*جانتان خموش
*بیست و یک آمد
*شبی, یلدای عشق
*با دوازده ماه و سال ,
*شیدای عشق
*آری: پایان زمین
*امروز بود
*آن زمینی که
*گنه افروز بود
*آن زمینی که
*اسیر عقل و دین
*خالی از این
*وحی عشق آموز بود
*وحی عشق آموز
*آرم نازنین
*عشق دنیا سوز دارم
*مه جبین
*روشنا ,عیسی و احمد,
*پیش و پس
*نفخه ای جانسوز
*دارم در کمین
*بعد از این سال
"دوازده, دوهزار"
*روشنا آرد تو را ,
*عشق و قرار
*آن دوازده روشنای
*اولین
*سیزده یار اند
*با سلطان دین
*کم کنید هرساله ,
*پنجاه ودو هفت
*سیصد و سیزده
*سلیمان است و تخت
*هفت ها را
*روز تعطیلی شمار
*چون, سبا بنشسته
*در بستر ,کنار
*هر سلیمان هد هد اش
*حاضر تر است
*مالک تخت سبا و
*بستر است
*ای امامان زاده های,
*جهل و کین
*بس کنید زهد و ریا
*اندر زمین
*ای کلیسا
* راهبان عقل و دین
*بس کنید ماهی فروشی
*بیش از این
*عشق کارید
*بس کنید کین پروری
*عشق آرید
*بس کنید دین سروری
***
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
*پیامبر عشق و آگاهی
21/12/2012*
1/10/91*
http://s3.picofile.com/file/7592854187/noooor4801233.jpg
http://s2.picofile.com/file/7592854622/moon_goddess.jpg
http://s4.picofile.com/file/7759695050/11ominpresident.jpg
http://s3.picofile.com/file/8102118984/313_102.jpg
من عدن را دیده ام در روشنا
عشق را عریان و لخت اش ربنا
***
مست مستم ساقیا ,*
پیمانه کو*
آن شراب دلبر و مستانه,*
کو
مست مستم ساقیا,*
جامی دگر*
تا بمانم مطرب و فرزانه ,*
کو
*من در این سر ,
مستم و دیوانه ام
*اندراین بر ,
زعاقلان بیگانه ام*
بلبلم,
*صاحب دلم , فرزانه ام
شعله ام , شمعم, *
گلم, پروانه ام*
عاشقم بر*
عشق این دیوانه ها*
شاهدم بر*
نور این فرزانه ها*
ساقی ام من*
بر در میخانه ها*
باقی ام بر *
*ساغر و پیمانه ها
عاقلان, *
دیوانه ها عاشق کش اند*
عاشقان را*
با دم عشق می کشند*
چون که عاشق کشته شد*
در دام عشق*
زان پس او را*
تا ثریا می کشند*
در ثریا*
عاشقان کی مرده اند*
عشق را با خود*
مصلا برده اند*
آن مصلی*
جز صلات عشق نیست*
جملگی در عشق*
آنجا زنده اند*
هر که در عشق زنده شد*
جانانه است*
عشق گشت و,*
دلبری فرزانه است.*
عاشق و معشوق ها*
عشق اند و بس*
عشق آغاز ی ست*
کو پایانه است*
عشق در پایانه ,*
مستی می کند*
عاشقان را*
غرق هستی میکند*
زان پس اندر موج هستی*
خویش را*
لخت و عریان, خود*
* دو دستی می کند
*لخت و عریان گشته
وانگه, نیست را*
روشنا *
در لام هستی می کند*
من عدن را*
دیده ام در روشنا*
عشق را عریان و*
لخت اش ربنا*
از عدم آرم*
شراب عشق را*
می فشانم
*در دهانی آشنا
بشکنید شیرین دهانان*
بشکنید*
عشق نوشید*
موج غم را بشکنید*
غصه هاتان*
قصه و افسانه است*
جام می گیرید و*
جامه بفکنید*
سوی عشق آیید*
در بزم عدم*
لخت و عریان*
عشق نوشید, دم به دم*
حوریان و آن غلامان
*در عدم
فارغ اند از
هست و نیس و*
بیش و کم*
فارغ از این نفخه ها*
حوری شوید*
فارغ از این لحظه ها*
نوری شوید*
فارغ از این*
عقل زنبوری و غم*
شاهد آن "لا" ی*
ذوالنوری شوید*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
24/9/91
Search rroshanaa on google
http://s1.picofile.com/file/8101990842/313_101.jpg
همه کون و مکان،*
بودای عشق است*
***
دلم دریا و موج و ،
آب و تاب است*
ز ابر دل
مرا جام شراب است*
هر آنکس
در دل دریا نشیند*
به موج عشق
ننشیند سراب است*
هر آنکس
بر لب دلها نشیند*
سماع عشق
نشنیند بر آب است*
خراباتی , "دل" اش
غوغا ی عشق است*
سماواتی "سر"اش
سودای عشق است*
زمین و آسمان ,
پیدا و پنهان*
همه کون و مکان,
بودای عشق است*
به عشق،موجی ست ،
آرام و نهان است*.
زعشق اوجی ست،
فرجام زمان است*
ز عشق, مجنون به کوه و
دشت و صحرا*
ز عشق, لیلی
شراب آرزوها*
به عشق,
باران و باد وسرد و گرما*
به عشق,
خورشید و ماه و نور ، پیدا*
به عشق،
دریا پر از،
ماهی ، صدف هاست*
به عشق,
صحرا پر از،
سبزی ، علف هاست*
به عشق, پیداست
جانها و نهان ها*
به عشق, زیباست
انواع جهان ها*
سماواتی شدم,
بر بام عشق ام*
خراباتی شدم,
در جام عشق ام*
من آن "خاک" ام,
بهارم، "نی" پرستم *
من آن "آب" ام,
شرابم، "می" به دستم *
من آن" هوی" ام , "دم" ام
با بال و دستم *
من آن "نور" ام,
"سر" ام، فرزانه هستم *
که من،
بازیگر هر دو جهان ام*
سرم آگاهی و
تن، بی مکان ام
من آن "حور" ام که,
پاییز و بهارم*
من آن "نور" ام،
که" لیل" ام ، النهارم*
"پیام " ام،
واژه و معنا، منم من*
"کلام" ام،
شاهدو گویا , منم من*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
14/9/91
http://s1.picofile.com/file/8101899600/313_100.jpg
search rroshanaa on google.com
*دلبر تو در دل است
"ماه رخ" ات منزل است*
***
باده نشینان عشق،*
با دم روح القدس،*
، *بی نفس و صافی اند
*ذره آگاه را
عشق حریف می است،*
ساقی نای و نی است*
نی لبکان راوی اند،*
*شرحه در گاه را
مطرب عشق *
مست نیست*
خسته *
*از این دست نیست
رند هزار دست خوان*
نفخه آگاه را*
بی نفسم ،*
با نفس*
*بی هوسم،
با هوس*
*مست می و "مافی" ام،
ساقی آگاه را*
*راه من این راه نیست،
ماه من این ماه نیست،*
"ماه رخم" مشتری ست،*
بنده آگاه را*
*ماه من اندر "چه" است
یوسفم اندر ره است،*
در "چه تاریک" بین*
قطره آگاه را*
باده عشق ،*
پست نیست،*
خورده در این *
هست نیست،*
* ساقی کوثر بدان
ساقی همراه را*
*چشم، تو بر هم بنه
راه بزن یک تنه،*
*در دل ظلمت بجو
مشتری و ماه را*
*دلو بکن در" چه" ات
آب بجو از "مه" ات*
*در مه و خورشید بین
زهره آگاه را*
*آب بزن بر "تن" ات
خواب بزن از "من" ات،*
*ماه رخی پیش توست
هر گه و بیگاه را*
مطرب جان *
*مست نیست
غافل از این*
*هست نیست
باده خور و خنده کن*
مطرب آگاه را*
*زاهد و ترسا ول است
شاهد و یحیا دل است،*
قبله جان گیر و بس،*
باقی این راه را*
*دلبر تو در دل است
"ماه رخ" ات منزل است*
تنگ در آغوش گیر*
شاهد درگاه را*
*قبله تو آشنا ست
در دل تو روشناست،*
*سجده کن و بوسه زن
قبله آگاه را.*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
11/9/91*
http://s2.picofile.com/file/7657091505/9999.jpg
http://s3.picofile.com/file/7573183866/wineok.jpg
http://s3.picofile.com/file/7573182361/love_wine.jpg
http://s4.picofile.com/file/8101788318/313_99.jpg