ساقی و پیمانه ها ،
هی،
باده ای جانانه دارد
*****
*ساقی میخانه دل،
*باده ای
دردانه دارد
*شاهد شیرین عذارم،
*حالتی
مستانه دارد
*"پرتو"ی شمع وجودش،
*عقل و دل،
پروانه دارد
*نفخه های گرم مهرش،
*روح و جان،
فرزانه دارد
*"نرگس مست" اش
چو خندد،
*دل ، به دنیا ،
دل نبندد
*نغمه های "دل نشین" اش
*قصه و افسانه دارد
*مستی و می،
مطرب و نی،
*سا قی و پیمانه ها،
هی،
*باده ای جانانه دارد
*شربت و می ،
بر لبانش
*ساغر و نی ،
در زبانش
*عشوه ها،
صاحبقرانش
*عاقلان، دیوانه دارد
*زاهدا،
سجاده تا کی!
*عاقلا،
هی ناله و نی
*ای شه و
سلطان و هم کی
*عقلتان، دندانه دارد
*ای حواریون عیسا
*ای امام ،
خاخام و ترسا
*والی مسجد ،کلیسا
*دین فروش،
کفرانه دارد
*ای فقیه ، ای آیت الله
*مجتهد ، ای پاپ دانا
*روشنا آمد، بدانید،
*روشنا، پیمانه دارد
*نی حلال و
نی "حرام" اید
*نی ز شاه و
نی "غلام" اید
*نی زمین و
نی "زمان" اید
*جهل هم،
تازانه دارد
*دست از ادیان
بشویید
*عیسی و احمد ،
نگویید
*کان حکیم عشق و
رحمت
*روشنا در سینه دارد
*روشنا،
" نور بهشت" است
*شاهد
" لوح سرشت" است
*کاتب
"سر انالحق"
*قبله ای،
فرزانه دارد
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
*پیامبر عشق و آگاهی
25/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir
http://rroshanaa.mihanblog.com
آری: آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند
*****
عشق یک دم با دلت*
دزدانه خلوت میکند*
*قلب، عاشق گشته و
با* عشق وصلت میکند
*نفس، آدم گشته و ، خود
ترک شهوت میکند*
*عقل غافل، در پی اش
*هی خاک بر سر میکند
*عشق پنهانی به جانت
آب کوثر میکند*
زاهدان در پیش چشمت*
خوار و ابتر میکند*
*عقل را از خاک شسته
قدسی و تر میکند*
*آنچه غیر از عشق دانی
از سرت در میکند*
*اسم اعظم گشته ،از بتخانه
هجرت میکند*
*در جوار روح قدسی
تاج بر سر میکند*
*موسی و عیسی و احمد
نام دیگر میکند*
*روشنا از بام قدسی
ذکر برتر میکند*
*آری : آری: عشق آمد
با دلت خلوت کند*
*آنچه غیر از عشق باشد
از دلت هجرت کند*
*ساقی و پیمانه گردد
عقل در حیرت کند*
مطرب میخانه گردد*
کلبه بی محنت کند*
*آری: آری: عشق آمد
عقل، لایعقل کند*
*آتشی در سر بریزد
آن دلت منقل کند*
*شعله اش در جان بگیرد
در تنت ول ول کند*
جملگی آفاق عالم*
*در پی ات هل هل کند
*آری: آری: عشق آمد
روح از تن در کند*
*یکدمی خلوت نشیند
غصه از سر در کند*
پادشاه ملک گردد*
*تاج قدسی سر کند
*ناکسان ملک و دین را
جملگی پرپر کند*
*آری: آری: عشق آرید
درد و غم را پر کنید*
*عشق آرید کینه ها را
از دل خود در کنید*
*جامهای عشق گیرید
*عقل را، خود تر کنید
*عقل را در عشق شویید
سوی حق پر پر کنید*
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
22/4/90
***
http://rroshanaa.persianblg.ir
ای گاه من ، ای گاه من
ای قبله آگاه من
****
ای ماه من ،ای ماه من،*
ای ماه اندر چاه من*
ای راه من ،ای راه من،*
ای همره و همراه من*
ای جاه من، ای جاه من*
ای جاه خوش درگاه من*
ای گاه من ،ای گاه من ،*
ای قبله آگاه من*
ماهم تویی، راهم تویی*
خورشید همراهم تویی*
جاهم تویی، گاهم تویی*
جبریل آگاهم تویی*
ای طور من ،ای صور من*
ای دولت منصور من*
ای مهر من ،ای نور من*
ای ساقی پرنور من*
ای عشق من، ای حور من*
ای شربت انگور من*
ای سور من، ای شور من*
ای کاتب و منشور من*
شورم تویی، سورم تویی*
منصور و میسورم تویی*
حورم تویی ،نورم تویی*
دستار و زنورم تویی*
ای دام من ، ای رام من*
ای ساقی هر شام من*
ای لام من، ای کام من*
ای مطرب خوش نام من*
ای جان من، ای جان من*
ای جان و ای جانان من*
ای نان من ،ای خوان من*
ای دانه و انبان من*
روحم تویی، جانم تویی*
انجیل و فرمانم تویی*
نانم تویی، دانم تویی*
مرغ سلیمانم تویی*
جانان من ، سلمان من*
ای لوح ده فرمان من*
ای عشق من، فرقان من*
ای اوحی قرآن من*
"طاسین" من ، ای "میم" من*
ای چشمه تسنیم من*
ای "حا"ی من ای "میم" من*
ای قبله تسلیم من*
ای مهر من، ای دین من*
ای مرسل آیین من*
ای "یا"ی من، ای "سین" من*
ای روشنا ،"یا سین" من*
"یا" یم تویی، "سین "م تویی*
اطوار "سینین" م تویی*
مهرم تویی ، دینم تویی*
اسلام و آیینم تویی*
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
20/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir
http://rroshanaa.mihanblog.com
منجی عالم پستیم ،
که فرزانه شدیم
***
بوی عشق آمد و شور آمد و
مستانه شدیم
نور عشق آمد و ما شاهد و
فرزانه شدیم
ما ز بت خانه گذشتیم
به میخانه شدیم
همه بت ها بشکستیم
که فرزانه شدیم
جامه از تن بگسستیم
از این خانه شدیم
کافر و باده پرستیم
که فرزانه شدیم
به خدا باده وهم ساغر و
پیمانه شدیم
عارف و عاشق و مستانه و
فرزانه شدیم
ما نه عقلیم و نه مغزیم
چو دیوانه شدیم
به یقین و نه به فرضیم
که فرزانه شدیم
نه زبالا و نه پستیم
که پروانه شدیم
نه به مشق و نه به درسیم
که فرزانه شدیم
ما به جان مست الستیم
که جانانه شدیم
مست چشمان ملستیم
که فرزانه شدبم
ما ز غم رسته و رستیم
امیرانه شدیم
ز ازل بوده و هستیم
که فرزانه شدیم
ما سمیعیم وبصیریم
حکیمانه شدیم
آگه از خاک و اثیریم
که فرزانه شدیم
ما کنون "عاشق هست" یم
مسیحانه شدیم
منجی عالم پستیم
که فرزانه شدیم
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
عشق ،
موسا گشت و
عیسا و محمد،
روشنا
منجی دوران است
***
دیده پر ابر است و
باران زاست
بارانم نمی آید
روح و جانم
در تب لیلاست
جانانم نمی آید
شور عشقی
در دلم پیداست
دلدارم نمی آ ید
دل به خلوت رفته و
شیداست
درمانم نمی آید
ولیکن ،هان:
غلط گفتم که
بارانم نمی آید
خطا دیدم که
جانانم نمی آید
دلم دلدار من گشته
و شور عشق
درمانم
خطا دیدم که
دلدارم نمی آید
غلط گفتم
که در مانم نمی آید
ندانستم
که ابر دیده
باران است
و جانم
جان جانان است
ندانستم که شیدایی
همان
دلدار و جانان است
نفهمیدم
که خلوت در دلم
درمان درمان است
بسی ، آری:
غلط گفتم
خطا دیدم
خطا فهمیدم و
اما ندانستم که:
دانستم
خطا گفتیم
خطا دیدیم
نفهمیدیم
ندانستیم
همانا:
عشق
باران است و
جانان است
که عشق،
دردی کش جان است
که آری، عشق
خود، ناخوانده
مهمان است
و عشق
بی درد و
درمان است
آری:
عشق
میعاد است و ایمان است
عشق،
آغاز پایان است
همانا:
عشق
آغاز است و
پایان است
صراط مستقیم ،
عشق است
صراط مستقیم عشق،
بر هر درد،
درمان است
و باری
عشق حا میم گشت و
حا میم ، خود
همان
تنزیل فرقان است
و
عشق
انجیل و قرآن است
که ایزد
عشق بود و
عشق ،
موسا گشت و
عیسا و محمد،
روشنا
منجی دوران است
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
26/3/90
http://rroshanaa.persianblog.ir